بیتردید هر هنرمندی به زندگی از دریچه ویژه نگاه خود مینگرد. دریچهای که نگاه خاص او را سبب میشود و همین نگاه است که هنرمند را هنرمند میکند. و شاعر هنرمندی است که با ابزار مقدس کلمه به تخیل مخاطب جان میبخشد و او را به موازات سیر در رویاهایش به دیگر گونه اندیشیدن وامیدارد. بررسی مفهوم «زندگی» در اشعار احمد شاملو (الف. بامداد) به عنوان یکی از بزرگترین چهرههای شعرمعاصر شرایط ویژهای دارد. ابتدا باید به بررسی جهانبینی او و نحوه تفکرش در مورد زندگی و مرگ پرداخت و سپس با بررسی اشعار او و آوردن نمونههای شعری، ردپای این افکار را در هنر شاملو بررسی کرد. تعهد هنری معمولا بر زندگی هنرمندان اثر به سزایی کذاشته است.
کتاب حاضر ناظر به کار دو گروه سنت گرا و نوگرا است و با نظر یکسان مولف به آنان فراهم شده است. برنامه ای که در دستور آن از یک طرف از بسیاری شاعران – حتی معاریف آنان – نام برده نشده و از طرف دیگر تاکید شده که حتی الامکان همه جوانب شعر معاصر – از تعریف شعر از نظر قدما تا تاریخ شعر امروز، انواع شعر سنتی و نو، حتی موج نو و مبانی آنها همراه با تحلیل نمونه های مختلف – مورد بحث و فحص قرار گیرد.
مهرنوش قربانعلی در این کتاب با چهارده تن از منتقدان و صاحبنظران که هر یک از دیدگاه ویژهای در تحلیل و نقد شعر معاصر برخوردارند و سالها در شمار فعالان عرصه نقد و نظر بودهاند، به گفتگو و بحث نشسته است. سعی او بر این بوده است که از تمامی گرایشهای موجود در زمینه تحلیل و نقد شعر معاصر نمایندگانی در این گفتگو حضور داشته باشند؛ در مواردی نیز به نقش آغازگری و همچنین پیشینه برجامانده از پارهای منتقدان در دوره مورد بررسی (1301 ـ 1380) نظر داشته است.