دکتر محمود افشار یزدی (۱۲۷۲-۱۳۶۲) دولتمرد، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار ایرانی است. این کتاب شامل مجموعه گفتارها و یادداشت هایی(چهل و سه گفتار) از دکتر محمود افشار در باب موضوعات و مباحث مختلف ادبی می باشد. ایشان این یادداشت ها و گفتارها را در طول سالیان متمادی نگاشته اند و دربرگیرنده ی گستره ی وسیعی از مفاهیم ادبی می باشد. این کتاب در سال 1353 توسط انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار در 2000 نسخه منتشر شده است.
مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
محمدجعفر طاهری میگوید: دورنمای جشن دوهزار و پانصد ساله ایران آنچنان نظرم را به خود جلب نمود که لازم دانستم حقیقت را که در یک عمر طولانی از طریق الهامات و تجربیات و اطلاعات صحیح بدست آورده برای بیداری هم میهنان عزیز و آیندگان بی خبر از واقعات در این دفتر به رسم یادگار به رشته تحریر در آورم و به دلیل جشن دوهزار و پانصد ساله بنام کورش کبیر درصدد برآمدم بدانم این شخص کیست و این همه تشکیلات و غوغای عظیمی که برای او فراهم نموده اند چیست؟ ....
دکتر محمود افشار یزدی (۱۲۷۲-۱۳۶۲) دولتمرد، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار ایرانی است .محمود افشار یزدی در سیزدهسالگی مادر را از دست داد و برای تحصیل نزد عمویش به شهر بمبئی در هند اعزام شد. در هند مقدمات علوم جدید و زبان انگلیسی را فراگرفت و پس از سه سال به تهران آمد و در مدرسه علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. در نوزده سالگی به قصد ادامه تحصیل راهی سویس شد و طی هفت سال در لوزان دوره لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه لوزان درجه دکتری دریافت کرد. چون ایام اقامت وی در اروپا مقارن با ختم جنگ جهانی اول بود و موضوع قرارداد ۱۹۱۹ مطرح بود، در جراید سویس مقالاتی در دفاع از حقوق ایران نوشت. این کتاب دربرگیرنده مجموعهای از اشعار او در قالبهای قصیده، غزل، قطعات و سفرنامههای منظوم است.
هر مرد سیاسی «ایده آل» یا آرزوهائی دارد. یکی از مهمترین آرزوهای سیاسی من هم پس از حفظ تمامیت ایران مستقل امروز این است که در قلمرو زبان فارسی همیشه یگانگی و حسنتفاهم حکمفرما باشد. قلمرو زبان فارسی کجاست و خود زبان فارسی چیست که من اینقدر دلباخته این و پای بند آنم. بیست و چند سال پیش که با کشتی از اروپا به ایران میآمدم یک نفر تاجیک اهل ماوراءالنهر با من همسفر شد. همینکه لب به سخن گشود و دانستم پارسی گوی است سفر دراز دریا را کوتاه گرفتم و حقیقتاً لذتی که از مصاحبت او بردم فراموش نشدنیست. مثل اینکه در زمان سامانیان میزیستم و با یکی از فرزندان رودکی مکالمه میکردم و اشعار نغز آن شاعر فصیح را با لهجه بخارائی میشنیدم.