قصه جادویی یا قصه پریان، داستانی است که در جهانی غیرواقعی رخ میدهد؛ ولی این وقایع غیرواقعی برای قهرمان قصه کاملا واقعی و معمولی به شمار میروند. ولادیمیر پراپ، محقق روس، در نظامی ابداعی به بررسی ریختشناسانه قصههای پریان روسی پرداخت. بنابر تعریف وی، ریختشناسی یعنی توصیف قصهها بر پایه اجزای سازنده آنها و همبستگی و ارتباط این سازهها با یکدیگر و یا کل قصه. در این مقاله قصههای جادویی ایرانی و شیوه پراپ بررسی شد با این تفاوت که شمار اجزای سازنده قصهها کاهش یافت و در هر کارکرد، مصادیق جدیدی یافت شد که در قصههای روسی وجود ندارد. از اطلاعات و یافتههای این تحقیق میتوان در بررسیهای ادبی، مردمشناسی، جامعهشناسی، روانشناسی و شناخت اعتقادات قوم ایرانی استفاده نمود.
نزدیکترین مفهومی که برای این کلمه یونانی در زبان فارسی می توان یافت "کارکرد" است و برای کلمه تیاتر نیز "نمایشگاه" یعنی انجا که مردم چیزی می بینند مناسب خواهد بود. این دو کلمه ما را به یک حقیقتی راهبردی خواهد نمود و آن اینکه "درام" با عمل و حرکت آغاز شده و همه جا کردار را مقدم بر گفتار داشته است. زیرا در آن نخست رقص و پای کوبی و از آن پس سخن گفتن و مکالمه پیش می آید یا اول بدن در جنبش و تلاش می افتد و بعد روح و اراده ما به حرکت و کوشش شروع می کند. شک نیست که با گردش ایام در کیفیت درام تطور و تغییری ایجاد شده و امروز می توان درام های مربوط به روح را که جنبش و حرکت جسمانی آن نهایت مختصر است مشاهده کرد و یا احیانا دارم هایی را که هرگز نمی توان به نمایش آنها اقدام نمود......
بزرگ علوی از دوستان نزدیک هدایت و یکی از اعضای گروه معروف به « ربعه » بود . او در یک خانواده تجارت پیشه به دنیا آمد . بعد برای ادامه ی تحصیل به آلمان رفت و دوره دبیرستان و بخشی از تحصیلات دانشگاهی خود را در آنجا به پایان برد. علوی پس از مراجعت به ایران با صادق هدایت ، نویسنده برجسته مکتب جدید داستان نویسی ایران در سال 1309 آشنا شد . این دو به اتفاق نویسنده دیگری به نام ش.پرتو ، « انیران » را در سال 1310 نوشتند که شامل سه داستان بود . هدایت « سایه مغول » و علوی « دیو » را که درباره هجوم اعراب به ایـران بود نوشت . بزرگ علوی در همان ایام ، داستان بادسام را نوشت و با کمک صادق هدایت آن را توسط محمد رمضانی مدیر کتابخانه شرق ، در تهران به چاپ رساند. بزرگ علوی نخستین چهره ی انتخابی دکتر ارانی برای انتشار مجله دنیا بود . در این مقطع حدود سه سال از دیدار و آشنایی جدیدشان در ایران می گذشت . پس از پیوستن ایرج اسکندری به آنان ، نخستین شماره مجله ی دنیا را در یکم بهمن 1312 در تهران منتشر کردند. علوی یکی از سه عنصر تحریریه این مجله بود . هدف اساسی و عمده مجله دنیا که به صورت قانونی و علنی منتشر می گردید ، روشنگری و آشنا کردن دانشجویان و جوانان ایرانی با آخرین دستاوردهای دانش ، صنعت ، فن و هنر جهان آن روز بود . این مجله نه تنها فاقد هرگونه سمت گیری حزبی بلکه هیچگونه موضع گیری صریح سیاسی علیه حکومت وقت ایران نداشت. بعد از انتشار چندین شماره مجله دنیا در اردیبهشت 1316 اداره شهربانی و امنیتی وقت ایران ، این جریان را به عنوان یک جریان کمونیستی وابسته به کمینترن تلقی کرد و با پرونده سازی که توسط رئیس شهربانی وقت سازماندهی شده بود ، ( بعد از سقوط حکومت رضاشاه این موضوع روشن گردید ) همه فعالان این گروه که بعدها به نادرست « گروه 53 نفر » یاد شدند ، تخت عنوان فعالیت کمونیستی و براندازی حکومت وقت متهم و به حبس های طولانی مدت از 3 تا 10 سال محکوم شدند . در این جریان بزرگ علوی به 7 سال زندان محکوم شد ، ولی در مهرماه سال 1320 با برکناری رضاشاه بعد از چهار سال و نیم از زندان آزاد گردید . بعد از سقوط دولت مصدق در سال 1331 علوی به اروپا رفت و مجدداً در آلمان به حالت تبعید فعالیت های علمی و ادبی خود را ادامه داد . از این سال تا انقلاب اسلامی آثار او در ایران اجازه ی انتشار نداشت . در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک چند در ایران زیست و بار دیگر به آلمان بازگشت تا اینکه در سن 92 سالگی در تاریخ 17 فوریه 1997 برابر با 28 بهمن ماه 1375 بعد از دو هفته بیماری در شهر برلین آلمان درگذشت و بنابر وصیت در قبرستان مسلمانان در کنار پدرش در شهر برلین دفن گردید .
بودا بیش از 2500 سال پیش در حالی که زیر درختی نشسته بود، با اشراقی عظیم به بیداری رسید و به معرفت تعیینکننده درباره سرنوشت آدمی راه برد و با یقینی تزلزلناپذیر پی برد که خود از رنج آن سرنوشت رهایی یافته است. با گذشت زمانی چنین بلند گوئی غبار زمانه از شفافیت پیام و اشراق بودا نکاسته است. افسون بودا هنوز در ما کارگر است و نه در ما که حتی در پیشتازترین اندیشمندان امروز فرهنگ غرب از جمله کلود لوی اشتروس. اما چرا؟ و آیا این خود قابل دفاع است؟ آیا اهل رازی از دیار شرق که در نیمههای هزاره نخست پیش از میلاد در دل شرایط تاریخیای به کلی بیگانه و متفاوت از روزگار ما میزیست چه در چنته دارد تا امروز و اکنون برای دنیای معاصر به ارمغان آورد؟
این کتاب ترجمه فارسی «زبان» اثر لئونارد بلومفیلد زبانشناس بلندآوازه آمریکایی است. این کتاب در حوزه بررسیهای زبانی جایگاهی ممتاز دارد. چه از یکسو انتشار آن موجب رونق بیش از پیش مطالعات زبانشناختی و تأسیس گروههای مستقل زبانشناسی در دانشگاهها شد و از سوی دیگر خود آغازگر دورانی طولانی، به نام «عصر بلومفیلد» و رویکردی خاص به نام «مکتب بلومفیلد» در تاریخ تکوین زبانشناسی همگانی گردید که تا ورود چامسکی به صحنه پایید. این کتاب برای نخستین بار تصویر جامع، منظم، منسجم و سخت عالمانهای را از نظام زبان و سطوح مختلف ساختار آن به دست میدهد و آن با انواع اطلاعات پیرامونی ولی ضروری همراه میکند؛ از جمله اطلاعات درباره پیشینه مطالعات زبانی، نقش زبان، جوامع زبانی، زبانهای جهان و بالاخره جایگاه دانش جدید زبانشناسی ساختگرا و توصیفی در میان دانشهای زبانی دیگر مثل زبانشناسی تاریخی و تطبیقی، گویششناسی و نظایر آن.