مولف در این کتاب اشعار نظیری و عرفی را با هم مقایسه کرده است و برای نشان دادن این که دو شاعر هم زمان و هم سبک در حالی که شباهتهای فراوانی با هم دارند چقدر می توانند با یکدیگر تفاوت داشته باشند و این مقایسه که بین دو شاعر سبک هندی به وجود می آید، جذاب و شیرین به نظر می رسد. نویسنده در ضمن مقایسه، به بررسی و نقد شعر هر دو شاعر هم پرداخته است .
در کتاب، علاوه بر معرفی هفت شاعر کرمانی، برگزیدهای از غزلهای آنان درج میگردد .این اشخاص عبارتاند از :علی اطهری کرمانی، احمد اسداللهی، مهدی بهرامی، سید محمود توحیدی، جواد رشید فرخی، مسعود سلاجقه، و حمید مظهری
تشبیه به عنوان عنصر اصلی خیال، نقش بسزایی در خلق انواع تصاویر شاعرانه ایفا میکند. سیف فرغانی نیز شاعری تصویـر گراست که به مدد این عنصر، در عرصه تصویر آفرینیهای بکر و خیالانگیز، گام بر میدارد. در این پژوهش تشبیهات قصاید سیف فرغانی از جنبههای مختلف، چون انواع تشبیه، مواد تشبیه، تشبیهات نوین، ابزار تشبیه و ایستایی و پویایی آنها مورد بررسی قرار گرفته و در پایان تحلیل آماری نیز از آنها ارائه شده است؛ تا ضمن شناخت چگونگی ابزارهای بیانی در آفرینش شعر و تأثیر آنها بر سبک و زبان شاعر، معیارهای اساسی زیباشناختی شعر سیف فرغانی به خواننده ارائه گردد. این پژوهش ثابت میکند که شاعر از نظر انواع تشبیه، به تشبیهات فشرده و اضافه تشبیهی، تشبیه مفرد به مفرد و حسی به حسی گرایش بیشتری دارد و از نظر ساختار شکلی، تشبیه مفروق بیشترین بسامد را در اشعار وی به خود اختصاص داده است. ضمن این که گاهی شاعر چندین ساختار شکلی را در یک تشبیه گنجانده که باعث نوآوری شده است. وی همچنین در ضمن اشعار خویش، مبدع تشبیهات نوینی است که در نوع خود بینظیرند. شاعر از نظر موضوعات مختلف مواد تشبیه، در جهت أخذ مشبه، با توجه به تفکر و اندیشه خاص خود، به معنویّات و مفاهیم مجرد و انتزاعی گرایش بیشتری دارد، در حالی که از لحاظ مشبّهٌ به ابزارآلات و اشیا بیشترین بسامد را در تصاویر وی به خود اختصاص دادهاند. با بررسی زاویه تشبیه تنها حدود 3/1 تشبیهات وی با زاویه باز و ابداعی و بقیه موارد، تکراری هستند و تصاویر شعری وی بیشتر ایستا میباشند تا پویا و متحرک.
زبانها شیوههای گوناگونی از ارجاع را در نشاندادن مشارکین روایتها بهکار میگیرند. این شیوهها میتوانند شامل حذف کامل مرجع، ارجاع تلویحی به صورت تصریف فعلی، بهکارگیری ضمایر منفصل و در نهایت بهکارگیری گروه اسمی کامل باشند. این ابزارهای گفتمانی با نیت نویسنده در نشاندادن موقعیت مشارکین و تأکید بر وقایعی خاص مرتبطاند. پژوهش حاضر براساس الگوی لوینسون، فراوانی بهکارگیری شیوههای گوناگون ارجاع مشارکین، روشهای معرفی مشارکین اصلی و فرعی و همچنین چگونگی تأکید بر معرفی مشارکین داستان هفتخوان رستم را در شاهنامه بررسی و تحلیل میکند. براساس یافتههای این پژوهش، فراوانی ارجاع مشارک اصلی بیشتر با تصریف فعلی، و فراوانی ارجاع مشارک فرعی بیشتر با گروه اسمی در هفتخوان رستم مشاهده شدهاست. افزون بر این، ضمایر متصل نیز بهطور قابلملاحظهای برای ارجاع به مشارکین اصلی و فرعی بهکار رفتهاند.