اسطورهها در فرهنگهای گوناگون شکل گرفتند تا توضیحی ماوراءالطبیعی برای مبانی هستی بشر ارائه دهند. اسطورههای مصری در زمره کهنترین داستانهای اساطیری جهان است. در مصر باستان، قلمرو خدایان به وضوح بر اساس زندگی انسانها توصیف شده است تا جهان خدایان را زنده و ملموس کند و ایزدان و ایزدبانوان را قابل درک و دستیافتنی نشان دهد. اساطیری که در این کتاب نقل شده، همه بر اساس متون هیروگلیفی بازسازی شده که بر دیوارهای معابد و مقبرهها یا تومارهای پاپیروس بر جای مانده است. اساطیر این کتاب، نشاندهنده آن است که مصریان باستان، چگونه اسرار آفرینش، زندگی و مرگ را در زندگی روزمره خود بازآفرینی میکردند. همچنین در این کتاب آشکارا مشخص است که ایزدان و ایزدبانوان مصری چه اندازه در روابط و احساسات خود، خصوصیات انسانی داشتند.
کتاب حاضر مجموعه ای از مباحث باستان شناسی شامل مبانی باستان شناسی، اصول و موضوع علم باستان شناسی، باستان شناسی و ارتباط آن با سایر علوم و در ادامه معرفی باستان شناسی پیش از تاریخ ایران، بین النهرین و مصر است که به بررسی نظریه ها و تحلیل های گوناگون محققین و باستان شناسان متعدد پرداخته است.
عشق از مضامین برجسته شعر و ادب است که خمیرمایه اصلی بسیاری از آثار ادبی جهان و به خصوص آثار ادبی مشرق زمین را به خود اختصاص داده است. شاعران عرب در طول دورههای مختلف تاریخ ادبیات عربی، عشق را طلیعه آثار برجسته و ماندگار خود قرار دادهاند و بسته به نوع شخصیت، تجربیات زندگی و اندیشههای خویش، تعبیرهای گوناگونی از آن داشته اند. در این میان، عنصر عفت در آثار غنایی برخی از ایشان، منزلت شایانی یافته است. شعر عربی از همان دوره جاهلی در آثار شاعرانی چون ”عنتره بن شداد عبسی“ با غزل عفیف آشنابوده و شمیم روح نواز عفت در شعر بسیاری از شاعران عرب در دورههای پسین نیز قابل استشمام است. در دوره معاصر با ظهور شاعران رمانتیست در عرصه ادب عربی، ردپای عفت در آثار عشقی و غنایی به روشنی هویدا گشت. ابراهیم ناجی یکی از شاعران رمانتیست مصر است که عشق و حدیث عاشقانه، بخش قابل توجهی از مضامین شعری او را به خود اختصاص داده است. اما آنچه که اشعار عشقی او را ممتاز و درخور اهتمام میگرداند آراستگی آنها به زیورِ زیبای عفت است؛ عاشقانههای ناجی هرگز از حلقه عفت گام بیرون ننهاده و بطور غالب، ماهیت صوفیانه و عارفانه دارد. مقاله حاضر، گذشته از تبیین مفهوم عشق در اشعار ناجی، بر آن است انعکاس درخشان عفت را همراه با ابعاد مختلف آن، در عاشقانههای این شاعر عاشق و دلسوخته معاصر مصر، به صفحه نمایش گذارد.
شاعران نئوکلاسیک مصر نخستین شاعرانی بودند که توانستند در دوره نهضت ادب عربی شعر را از آفاتی که در عصر انحطاط گریبانگیر آن بود رهایی بخشیده و آن را در مسیر اصلی حرکت خود قرار دهند. در این مقاله سعی برآن شده است تا سه شاعر مشهور نئوکلاسیک (بارودی و شوقی و حافظ ابراهیم) که نشانههای نوگرایی و تجدید در شعر ایشان بیش از دیگر شاعران این مکتب نمود پیدا کرده است مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند. این شاعران راه را بر آرایههای متکلفانه «بدیعی» بستند و از دیگر سوی، مجال را برای جولان ابزارهای «بیانی»، باز نگاه داشتند و در عین اهتمام به متانت الفاظ و قوالب به پیروی از ادبای بزرگ دورههای شکوفایی و زرین ادب عربی، از دست یازیدن به تجربه سبکی نوین و یا پرداختن به اغراضی تازه و نوپدید پروایی به خود راه ندادند.