کتاب «کشف المحجوب» که در واقع پردهگشای اسرار حیات و درون گروهی از عاشقان و شیفتگان جمال محبوب ازلی و ابدی است، جلوهگاه ایمان و ذوق و دانش بزرگمردی است که گرچه شرح کاملی از احوال وی در دست نیست، ولی همین اثر عظیم نماینده وسعت اطلاعات او در علوم قرآنی و احادیث و عرفان است. در این کتاب خلاصهای گویا از شرح زندگی افراد مندرج در کتاب «کشف المحجوب» هجویری ارائه شده و علاقمندان و عرفانپژوهان را در شناخت هرچه بهتر مندرجات کتاب بهویژه شخصیت عارفان و مشایخ راهنما است.
ابتدای کتاب شرح مختصری است درباره تاریخچه عرفان و تصوف که در پی آن شرح حال "مختومقلی فراغی "(شاعر ترکمن) بازگو میشود ;سپس این موضوعات در آن جمع میآید" .مرید و مراد از دیدگاه مختومقلی"، "تواضع و قناعت از دیدگاه مختومقلی"، "اشعار عرفانی مختومقلی"، "اصطلاحات عرفانی مختومقلی "و "ذکر بعضی از عرفای معروف در دیوان مختومقلی ."
ترکيببند دوازدهبندي محتشم کاشاني در رثاي امام حسين (ع) از جمله معدود اشعاري است که مرتبه و شاني والا يافته و سراينده خويش را بر مسند شهرت نشانده است. در اين مقاله عوامل توفيق محتشم در سرودن دوازده بند و قبول عام آن، از جنبههاي صوري و محتوايي مورد بررسي قرار گرفته است. جنبه صوري شامل: انتخاب قالب مناسب، انتخاب وزن مناسب، انتخاب رديف فعلي و تناسب خانهها و سطرها. جنبه محتوايي شامل: گزارش واقعه کربلا، انسجام مطالب، لحن حماسي، هالهاي از تقدس گرداگرد دوازده بند و الگوي مناسب و همچنين براي اولين بار تاثير ترکيب بند جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني (وفات 588 هـ.ق) بر دوازده بند محتشم کاشاني، مطرح گرديده است.
تقابل نيروهاي خير و شر، تقسيم جهان به دو پهنه نور و تاريکي و عقيده به ستيز دايمي ميان پديدههاي اهورايي و اهريمني، باوري رايج در ميان تمام اقوام و ملتهاست؛ پيکاري که تا جهان برپاست ادامه دارد و پيروزي نهايي در آن با جبهه نور است. رد پاي چنين باوري را در اسطورهها، اديان و حتي تفکرات دنياي جديدي چون فيلمها و بازيهاي کامپيوتري نيز ميتوان ديد. هدف اين پژوهش بررسي منشا و خاستگاه يکي از دو طرف اين جدال يعني نيروهاي شر و ديوان در ادبيات کهن فارسي است؛ به همين منظور، سرچشههاي پيدايش چنين تفکري را از تمدن بين النهرين و آسياي غربي که تاثير آن بر فرهنگ ايران غير قابل انکار است، پي ميگيريم و سعي ميکنيم تغييراتي را که در اثر گذشت زمان و تغيير حوزه جغرافيايي، در اين باورها روي داده است، نشان دهيم؛ به ويژه که چنين باوري هم از صافي اصلاحات مصلحي چون زردشت گذشته و هم از مجراي فرهنگ دين اسلام؛ ضمن اين که آگاهي روزافزون آدمي در گذر زمان و تصرف او در طبيعت و جهان پيرامونش، در تطور چنين انديشهاي نسبت به خاستگاه اوليهاش بياثر نبوده است.