این کتاب دربرگیرنده چهار نوشتار درباره چهار کتاب کودک و نوجوان است که نویسنده به نقد و بررسی آنها پرداخته است. در مقدمه کتاب نویسنده به بررسی چیستی ادبیات کودک پرداخته و تعریفی از آن ارائه داده است. «بزی که گم شد» نوشته نادر ابراهیمی، «موفرفری» نوشته شهلا بارفروش، «نورآباد دهکده من» اثر ناصر ایرانی و «بقچه گلی» نوشته شکوه قاسم نیا آثاری هستند که دستمایه نوشتن مقالات این کتاب شدهاند.
این کتاب در سه بخش فراهم آمده است: بخش اول، شامل کلیه آثار منثور فروغ فرخزاد، اعم از مصاحبهها، مقالات، نامهها و خاطرهنگاریهای اوست. در این بخش بسیاری از اندیشههای شاعرانه فروغ در جایجای نثر روشن او خود را مینمایاند. همچنین در نامهها وخاطرهنگاریهای او میتوان دنیای اندیشگی او را باز شناخت و از این شناخت در توضیح و تفسیر اشعار او بهره جست. نیز این بخش اسناد دست اولی از زندگانی فروغ به دست میدهد که با قلم و بیان خود او رقم خورده است. بخش دوم کتاب به مقالاتی که از دیرباز تاکنون درباره فروغ و هنر شاعری او نوشته شده اختصاص یافته است. در این بخش مقالاتی درج گردیده که میتواند گوشهای از هنر شاعری و با زندگانی شاعر را روشن سازد. بخش سوم کتاب به سرودههای شاعران محاصره درباره فروغ اختصاص یافته و کوشش شده تا مجموعه کاملی از مرثیهها و ستایشهای شاعران معاصر درباره افول زندگانی فروغ شعر معاصر درباره افول زندگانی فروغ شعر معاصر در این بخش درج گردد.
عده ای از دوستان دکتر عبدالحسین زرین کوب که در آبان ماه سال گذشته (2533) همزمان با برگزاری هشتمین جشن فرهنگ و هنر به دعوت اداره کل فرهنگ و هنر استان لرستان به خرم آباد سفر کردند تا در مراسم بزرگداشت وی که از طرف فرهنگ و هنر استان ترتیب یافته بود شرکت جویند مقالاتی بخاطر این مجلس تهیه کردند که اکنون به عنوان ارمغانی برای زرین کوب در مجموعه حاضر منتشر می شود. مجموعه حاضر در حقیقت تنها شامل مقالات آن عده از دوستان اوست که دعوت فرهنگ و هنر استان لرستان را توانسته اند اجابت نمایند...
کلمه «ادبیات» چه معنا و مفهومی را در ذهنها برمیانگیزد؟ آیا مفهوم ادبیات مطلقا ذهنی است و ارتباطی با دنیای خارج از ذهن ندارد یا مفهوم ذهنی ما از ادبیات با دنیای محسوس خارجی مربوط است؛ اگر مربوط است، با کدام بخش و چه نوع محسوسات خارجی ارتباط دارد و مشخصات خارجی آن محسوسات که با مفهوم ما از ادبیات در ارتباطاند چیست؟
کلمه «ادبیات» چه معنا و مفهومی را در ذهن ما بر میانگیزد؟ آیا مفهوم ادبیات مطلقا ذهنی است و ارتباطی با دنیای خارج از ذهن ندارد و یا مفهوم ذهنی ما از ادبیات با دنیای محسوس خارجی مربوط است و اگر مربوط است با کدام بخش و چه نوع محسوسات خارجی ارتباط دارد و مشخصات خارجی آن محسوسات که با مفهوم ما از ادبیات در ارتباطاند چیست؟ و آیا اگر همان مشخصات را وصف کنیم تعریفی از ادبیات به دست نیاوردهایم؟ و باز آیا در تعریف ادبیات مشخصات محسوس خارجی بر وجوه مفهوم ذهنی منطبقاند یا نیستند؟