محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) نویسنده و مترجم نامدار معاصر ایرانی بود. شهرت وی از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد. بهآذین فعالیتهای ادبی خود را از سال ۱۳۲۰، با انتشار داستانهای کوتاه خود آغاز کرد. نوشتهها و داستانهای کوتاه بیشتری در طول سالیان پسین به رشته تحریر درآورد و با ترجمه آثار بالزاک و شولوخوف و نگارش خاطرات و تجربیاتش از زندانهای دهه ۱۳۵۰، به حیات ادبی خود ادامه داد. این کتاب حاصل سفر او به جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال ۱۳۵۹ بود.
چون کلمه (روه) به معنی کوه در پشتو و تاریخ سرزمین افغانستان سوابق باستانی دارد بنابراین باید گفت که این کلمه از عصر غزنویان با بسط سلطه سیاسی و کلتوری افغانان به هندو لهجه های هندی نفوذ یافته و منسوب بدان روهیله و مسکن ایشان روهیل کهند تاکنون در السنه هند مستعمل است. ولی در زبان پشتو سوابق ادبی این کلمه وسیع و مقارن است باسمای افغانستان و پشتو نخوا که هر دو قدامت تاریخی دارد...
محمدکاظم کاظمی مولف کتاب هم زبانی و بی زبانی در مورد موضوع کتاب این گونه می گوید: من در این کتاب با دلایل و شواهد مختلف از متون کهن و آراء دانشمندان امروز، نشان دادهام که «فارسی» و «دری» در واقع دو نام است برای یک زبان واحد، و حدود نیم قرن است که گروهی برای جداسازی ملل همزبان و تضعیف زبان فارسی، با این ترفند، زبان ما را دوپاره کردهاند. همچنین در آنجا نشان دادهام که تا نیم قرن پیش، این زبان حتی در مجامع رسمی و علمی کشور ما نیز «فارسی» خوانده میشده است. این سخن شاید امروزه عجیب به نظر آید، ولی در این کتاب با شواهد و مدارک کافی ثابت شده است.
در این کتاب، نویسنده ضمن شرح برخی ابیات مثنوی معنوی، این مطالب را ارزیابی نموده است: مفهوم عشق و عقل در نظر مولانا، پایگاه آدمی، تن و جان، استحقاق هستی، آگاهی و هشیاری، برتریجویی، استدلال و فلسفه، مهر و محبت، رازهای غیب، رهرو دلیل راه، و موضوعاتی از این قبیل. دفترهای ششگانه مثنوی و صفحههای چاپی آن با شمارههایی در زیر ابیات مشخص شدهاند. این نوشتار متن سخنرانی نویسنده درباره مثنوی و جایگاه آن در فرهنگ و ادب پارسی است که در سال 1361ایراد شده است.
در این نوشتار دو کتاب «سفرنامه گالیور» اثر جانتن سویفت با ترجمه منوچهر امیری و «دو قرن سکوت» عبدالحسین زرینکوب نقد و بررسی و معرفی شده است.