خاقانی یکی از بزرگترین چکامهسرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگیهای سبکی این عصر ـ که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده میشود ـ استفاده گسترده از انواع علوم و فنون روزگار ـ از جمله نجوم ـ میباشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانه استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بینظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافتهای این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسبهای لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آنچنان هنری و شگفتانگیز است که خواننده را مات و مبهوت میکند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم میسازد. این مقاله کوشیده است تا بر پایه دقت در ژرفساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پارهای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفاده شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.
کهن ترین علم طبیعی دانش نجوم است. بابلی ها و یونانی ها در توسعه و گسترش آن بیش از فیزیک و شیمی و فناوری کوشیدند. این که اصولا چرا آدمی به مطالعه دانش نجوم می پردازد نیاز به توجیه دارد. این کتاب مخصوص ریاضی دانان و منجمان نیست، بلکه مخاطب آن تمام کسانی است که به تاریخ دانش و فرهنگ در روزگار باستان دلبسته باشند. پس وظیفه خود می دانم تمام مفاهیم نجومی که در متن کتاب آمده است را با روشنی توصیف کنم...
تُحْفَةُ الْعِراقَیْن، نخستین سفرنامه منظوم فارسی، سروده خاقانی شروانی شاعر سده ششم قمری میباشد. تحفة العراقین که در قالب مثنوی و در شش مقاله سروده شده، شرح دو سفر خاقانی، یکی به عراق عجم و دیگری به حجاز، به قصد حج است. این موضوع با حواشی شاعرانه فراوان از جمله مناجاتها و مدح شخصیتهای سیاسی و علمی و نیز شرحی مختصر از زندگی خصوصی خاقانی همراه است. تحفة العراقین که خاقانی آن را تحفة الخواطر و زبدة الضمائر نیز مینامد، در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدّس اخرب مقبوض سروده شده، و شامل بیش از۱۰۰‘ ۳ بیت است. این مثنوی بیانگر مشاهدات سراینده در سفر به مکه، از مسیر عراق عجم و عراق عرب است و شاعر ضمن آن به شرح دیدار خود با بزرگان شهرهای مختلف و ذکر برخی رسوم و عادات مردمان هر دیار پرداخته است. کتاب مشتمل است بر یک مقدمه منثور، ۷ مقاله، و یک خاتمه منظوم. مقالات کتاب به ترتیب عبارتاند از «عرائس الفکر و مجالس الذکر»، «معراج العقول و منهاج الفحول»، «سبحة الاوتاد»، «سواد الاوراد و خزانة الاوتاد»، «موارد الاوراد و فرائد الافراد»، «هدی المهتدی الی الهادی» و «فی وصف الشّام والموصل».
امروزه به لطف پيشرفت مطالعات ساختارگرا و نظريههاي روايتشناسي، امکان بازشناسي گونههاي مختلف روايي به شکل دقيقتري فراهم آمده است. شناخت قوانين روايي حاکم بر هر يک از گونهها و تفاوتهاي ساختاري ميان آنها، به درک بهتر تمايزهاي ميان ژانرهاي گوناگون کلام کمک شاياني خواهد کرد. «حماسه» گونهاي است که بر اثر تکامل جنبههايي از روايت اسطورهاي به وجود آمده است. هدف ما در اين جستار، هم سنجي يک روايت اسطورهاي مشخص (در اوستا و متون پهلوي) با ساخت همان روايت در شاهنامه است. مقصود از چنين مقايسهاي، بررسي اين مساله است که ساخت اين روايت اسطورهاي پس از انتقال و بازسرايي در شاهنامه، چه تفاوتهايي کرده است. با وجود شباهت برخي رئوس اصلي داستان جمشيد در اسطوره و حماسه، تفاوتهاي مهمي نيز ميان اين دو وجود دارد که در اين مقاله تلاش ميکنيم به بررسي برخي از آنها بپردازيم.
تشبیه یکی از بارزترین و بنیادیترین شیوههای بیانی است که نفش عمدهای در خیالانگیزی و تأثیر کلام شاعران داشته است. در این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی تشبیهات موجود در ادبیات حکمی بوستان و سرودههای حکمی متنبی از وجوه مختلف: طرفین تشبیه، حسی و عقلیبودن، مفرد و مرکببودن، وجه شبه و بررسی گردیده و تحلیلی آماری از آنها ارایه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر جند سعدی و متنبی از انواع تشبیه از جمله مفرد، مرکب، مطلق، مضمر، بلیغ و مؤکد بهره گرفتهاند؛ اما در کاربرد تشبیه به لحاظ آماری با یکدیگر تفاوتهایی دارند. از دیگر نتایح تحقیق این است که تشبیهات سعدی در بیشتر موارد مفرد، بلیغ، واضح و بدون تعقید است؛ اما گرایش متنبی به تشبیهات ضمنی، مقید یا مرکب، معقد و غیرصریح بیشتر است.