تشبیه یکی از بارزترین و بنیادیترین شیوههای بیانی است که نفش عمدهای در خیالانگیزی و تأثیر کلام شاعران داشته است. در این مقاله به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی تشبیهات موجود در ادبیات حکمی بوستان و سرودههای حکمی متنبی از وجوه مختلف: طرفین تشبیه، حسی و عقلیبودن، مفرد و مرکببودن، وجه شبه و بررسی گردیده و تحلیلی آماری از آنها ارایه شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هر جند سعدی و متنبی از انواع تشبیه از جمله مفرد، مرکب، مطلق، مضمر، بلیغ و مؤکد بهره گرفتهاند؛ اما در کاربرد تشبیه به لحاظ آماری با یکدیگر تفاوتهایی دارند. از دیگر نتایح تحقیق این است که تشبیهات سعدی در بیشتر موارد مفرد، بلیغ، واضح و بدون تعقید است؛ اما گرایش متنبی به تشبیهات ضمنی، مقید یا مرکب، معقد و غیرصریح بیشتر است.
بوستان، همتای جاودانهی گلستان، با این تفاوت که منظوم است. این منظومهی چهارهزار بیتی همانند گلستان داستان به داستان و مواعظ شیرینی در آغاز یا انجام هر داستان در آن آمده است. وزن این منظومه، همانند شاهنامهی فردوسی (بحرمتقارب) است. این اثر درخشان هممانند گلستان مخاطب عام و خاص دارد و مطبوع هر طبعی است، و بیش از هفتصد سال است که در اقلیم فارسی زبان (علاوه بر ایران، شبه قارهی هند، افغانستان و آسیای میانه به ویژه سمرقند و بخارا و تاجیکستان) در مکتبخانهها و سپس در عصر جدید در آموزشگاهها و مدارس عالی و دانشکدهها کتاب درسی آموزشی است و مهمترین درسی که میدهد درس زندگی است. بوستان مشتمل بر 10 باب است : 1. در عدل و تدبیر و رای 2. در احسان 3. در عشق و مستی و شور 4. در تواضع 5. در رضا 6. در قناعت 7. در عالم تربیت 8. در شکر بر عافیت 9. در توبه و راه صواب 10 .در مناجات و ختم کتاب.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
امروزه به لطف پيشرفت مطالعات ساختارگرا و نظريههاي روايتشناسي، امکان بازشناسي گونههاي مختلف روايي به شکل دقيقتري فراهم آمده است. شناخت قوانين روايي حاکم بر هر يک از گونهها و تفاوتهاي ساختاري ميان آنها، به درک بهتر تمايزهاي ميان ژانرهاي گوناگون کلام کمک شاياني خواهد کرد. «حماسه» گونهاي است که بر اثر تکامل جنبههايي از روايت اسطورهاي به وجود آمده است. هدف ما در اين جستار، هم سنجي يک روايت اسطورهاي مشخص (در اوستا و متون پهلوي) با ساخت همان روايت در شاهنامه است. مقصود از چنين مقايسهاي، بررسي اين مساله است که ساخت اين روايت اسطورهاي پس از انتقال و بازسرايي در شاهنامه، چه تفاوتهايي کرده است. با وجود شباهت برخي رئوس اصلي داستان جمشيد در اسطوره و حماسه، تفاوتهاي مهمي نيز ميان اين دو وجود دارد که در اين مقاله تلاش ميکنيم به بررسي برخي از آنها بپردازيم.
زن و جايگاه حقوقي و انساني وي از بحثهاي داغ مکاتب فکري معاصر به خصوص اومانيسم و فمينيسم است و موضوعي است که محققان و نويسندگان و شاعران زيادي ـ در گذشته و حال ـ ضمن آثار خويش به آن پرداختهاند. خاقاني نيز يکي از شاعراني است که حضور زن در ديوان او بازتاب قابل توجهي دارد و اشعارش در اين خصوص، زمينهساز نقدهاي تندي عليه او شده تا جايي که برخي از پژوهشگران وي را زن ستيزترين شاعر ادبيات فارسي دانستهاند. موضوع جستار حاضر بررسي همين نکته است که آيا خاقاني به راستي زن ستيزترين شاعر ادبيات فارسي است؟ نويسندگان مقاله حاضر با در نظر داشت واقعيتهايي از قبيل: 1ـ مباحث روانشناختي؛ 2ـ اقتضاي حال و مقام (جغرافياي کلام)؛ 3ـ شرايط خانوادگي و اجتماعي شاعر؛ 4ـ شيوه بيان طنزآميز خاقاني يا لحن سخن وي، بر آناند که دليل قضاوتهاي تند برخي بزرگان در متهم کردن وي به افراط در زن ستيزي، اين است که در فهم برخي اشعار وي دچار سوء برداشت گرديدهاند. البته قابل انکار نيست که شواهدي دال بر خوارداشت زن در آثار خاقاني ديده ميشود اما واقعيت اين است که وي از اين حيث تفاوتي با ديگر بزرگان ادبيات ما ندارد، زيرا نگاه منفي به زن در آثار ادبي، متاسفانه ويژگي غيرقابل انکاري است که ريشه در انديشهها و تعاليم آيينها و ملل مختلف، چون مانوي، بودايي، يوناني ... و سوء برداشت از متون ديني و رسوخ اسرائيليات در آن و باورهاي عاميانه دارد.