کتاب نسخه ای از قابوسنامه تالیف امیر عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیاراز خاندان زیاری است که در قرن چهارم و پنجم در گرگان و گیلان و طبرستان و قسمت بزرگی از نواحی مرکزی و غربی ایران فرمانروایی داشتند. قابوسنامه تاکنون به زبانهای ترکی، عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی ترجمه شده و اصل فارسی آن چندین بار در ایران و هندوستان به چاپ رسیده است. ازآن جمله چاپی است به کوشش آقای سعید نفیسی و ماخذ آن نسخهای است که در سال 750 ه ق کتابت شده است. اما این ماخذ نسخه ای است مکتوب در سال 614 که در یکی از کتابخانه های ترکیه ضبط است و نسخه عکسی آن در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است. نسخه های مختلف قابوسنامه به حدی با یکدیگر در کلمات و عبارات اختلاف دارد که قابل مقایسه نیست. اما این نسخه که اینک برگزیده ای از آن منتشر می شود، هم از جهت قدمت کتاب بر همه نسخههای دیگر رجحان دارد و هم از نظر صحت و اصالت عبارات.
«تجلی» از سه جنبه بیش از سایر جنبهها مورد توجه قرار گرفته است: یکی تجلی حق به فعلیت که همان نفس نور و جلوه الهی است، بدون لحاظ جهت نوریت (جنبه نوری تجلی)؛ دیگری تجلی حق به فعالیت که جهت نوریت و جلوهگری در آن اراده میشود یا جنبه (حقی تجلی) و سوم تجلی حق به مفعولیت که معبر به همه پدیدههای ماسوی الحق است و به آن تجلیات فعلی حق نیز گفته میشود (جنبه تجلی خلقی). ابن عربی در کتاب «التجلیات» به گونهای زیبا به این سه حوزه پرداخته که سیر در آن به ایصال کلمه وجودی محب عاشق به حقیقت خطابی محبوب معشوق مدد میرساند.
مکتوبات (یا مکاتیب)، نام مجموعهٔ نامههای صد و پنجاهگانهای است که از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی) به یادگار مانده است. از سه اثر منثور مولوی، مکتوبات را نباید چون دیگر آثار او تلقی کرد، هر چند در آن کتاب هم گهگاه مولانا در حال و هوای دیوان کبیر و مثنوی پرواز کردهاست، از جمله در نامهٔ صد و سیام که به حسامالدین چلبی نوشته است، اما محتوای بسیاری از نامهها دنیوی است و توصیههایی به این امیر و آن وزیر که کار این و آن را روبهراه کنند و در رفع دشواری و اصلاح امور مردم غفلت نکنند. این نامهها در زمانهای مختلف و با نیات مختلف تقریر شدهاست. این نامهها به زبان فارسی تصنیف شدهاند و مخاطب آنها شاگردان، اعضای خانواده، دولتمردان و افراد صاحب نفوذ است. نامههای مولانا نشان از اداره جامعهای از شاگردان که در اطراف وی گرد آمده بودند میدهد. بر خلاف سبک فارسی دو اثر منثورِ «فیه ما فیه» و «مجالس سبعه»، مولانا مکتوبات را به صورت آگاهانهای پیچیده و مطابق با سبک مکاتبه با نجیبان، دولتمردان و پادشاهان نگاشته است
حسنک وزیر آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی بود که به دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفه بغداد تحت عنوان قرمطی بودن به دار آویخته شد. صحنه به دار آویختن حسنک که در تاریخ بیهقی آمده است بیشک یکی از شاهکارهای نثر قرن 5 فارسی است. تاریخ بیهقی بسیار مستند و قابل اعتماد است، همه جا وقایع را با عرضه داشتن اسناد حقیقی قابل اطمینان میسازد و درستی اخبار را تاکید میکند. از مزایای تاریخ بیهقی بیطرفی کامل مولف است، هرگز در مدح یا ذم مبالغه نکرده است، خاصه هرگز به ذم کسانی که از مقامات عالی معزول گشته و مغضوب دربار شدهاند نمیپردازد. کتاب تاریخ بیهقی همانقدر که از نظر تاریخ مهم است، از لحاظ ادبی نیز با ارزش است و نمونه بسیار عالی از نثر دوره غزنوی است
غزل از نظر قالب، شعری است که مصراع اول و همه بیتهای آن دارای یک قافیه باشد. تعداد ابیات غزل را از هفت تا سیزده دانستهاند. از نظر معنی شعری است بزمی در بیان احساسها و حالهای درونی شاعر، بهویژه عشق و حالات آن. در واقع باید سنایی را «پدر غزل» نامید. اسلوبی که او ابداع کرد، بعدها شیوه خاص غزل شد و هر کسی در این شیوه زبان گشوده از او پیروی کرده است. در این کتاب شرح حال شاعران یا توضیح درباره سبک ایشان منظور نبوده است؛ فقط بیش از هر غزل چند سطری برای یادآوری درباره شاعر غزلسرا نوشته شده است. همچنین از تفسیر مضامین عرفانی خودداری شده است.