این کتاب مختصر درباره نژاد و زبان آریایی است. در اینجا از آویژه گفتهای برخی از گروه زبانشناسان، نژادشناسان و زمینشناسان که درباره آریاییها بازرسیها و بررسیهای نمودهاند، به یک اندازهای یادداشت گردیده است.
در این کتاب نویسنده شاهنامه را اصل قرار داده و جابهجا از اوستا با متنهای پهلوی یا تاریخهای پس از اسلام که آنها نیز در حقیقت نوعی شاهنامهاند، یاری گرفته است. زیرا در اوستا اگرچه از شخصیتهای تاریخی به طور مرتب از کیومرث تا گشتاسب نام برده شده، اما آن تسلسل تاریخی که در شاهنامه رعایت شده، در اوستا نیست؛ بهویژه آنکه نامهای تاریخی در اوستا، در نیایشها و سرودها از نظر اعمال دینی که آنان برای پیروزی در جنگها کردهاند، بررسی شده است و تاریخ در اوستا در واقع گوشههایی از تاریخ است بدون پیوستگی کامل. در واقع نویسنده با توجه به این منابع زندگی و مهاجرت نژاد آریایی را بررسی کرده است.
نژاد آریایی در اطراف دریای خزر در دهها هزار سال قبل از میلاد ساکن بوده و شروع به نشو و نما و تکمیل وسایل زندگی مادی و معنوی خود نموده، پس از آنکه جا برای نشو و نما و سکونت آنها بهتدریج کم گردید، در پنج ستون به طرف جنوب، باختر، خاور، فلات ایران، آسیای کوچک و اروپا کوچ کردند. نژاد آریایی از این ایلات تشکیل شده و پس از کوچهای پشتسرهم در فلات ایران هر کدام در استانی جای گرفته و نام خود را به آن داده یا با نام آن نامیده شدهاند: هندوآریایی، پارتها، مادها (ارمن و کرد)، و پارسها. نویسنده در این کتاب به تاریخ یکی از شاخههای مادها که کردان هستند، پرداخته است.