انقلاب مشروطیت ایران فرهنگ و ادبیات ویژه خویش را آفرید. این یکی از سه جنبش مهم سیاسی ترایخ ایران به شمار میرود که آفریننده سرفصلهای ادبی بوده است؛ اما اگر فرهنگ و ادبیات بازتابی از تحولات اجتماعی است، به نوبه خود بانی و مقوم تحولات اجتماعی نیز میتواند باشد و در مواردی حتی به شکل طلایه جنبشها درمیآید تا آنجا که تشخیص این امر که میان فرهنگ و تحولات اجتماعی کدام علت است و کدام معلول، از نظرگاه تاریخ دشواریها دارد. در این کتاب به چهار شاعر جنبش مشروطیت یعنی عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و فرخی یزدی پرداخته شده و شعر و زندگی آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقالهها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رسالههای تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمههای متون پهلوی، سبکشناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را در برمیگیرد. مهمترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامهٔ عمر او نیز به شمار میرود. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل میکند که میخواستهاست سرودههای خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاکنویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد....محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرای صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر “ادیب نیشابوری” رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد. وی شش دوره نمایندهٔ مجلس شد و سالها استاد دورهٔ دکتری ادبیات دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات بود. به علت پیوستن به مشروطهطلبان و آزادیخواهان چند بار تبعید و زندانی شد که سالهای زندان و تبعید از پربهرهترین سالهای زندگی ادبی وی بوده است. بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰ هجری شمسی، در خانهٔ مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. ازمعروفترین آثار وی دیوان اشعار، سبک شناسی که در سه جلد در بارهٔ سبک نوشتههای منثور فارسی نوشته شده، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ سیستان و مجملالتواریخ و القصص، تاریخ بلعمی را میتوان نام برد. اثر پیش رو گزیده ای از اشعار ملک الشعرای بهار که شامل غزلیات، قصاید، مثنوی و ترکیبات می باشد.
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
این کتاب حاصل سالها گردآوری اسناد و تحقیق و حضور سپانلو است در نهادی که آن را پایاترین، مؤثرترین و پربارترین نهاد فرهنگی ایران میدانند. تاریخ کانون نویسندگان ایران بخش برجستهای از تاریخ روشنفکری ایران و بخش مهمی از تایخ معاصر کشور ماست و هم از اینرو که پژوهشها و خاطرات در این زمینه از اقبال گسترده علاقمندان به تاریخ و مباحث فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برخوردار است. فصل اول حیات کانون نویسندگان ایران را از تولد این نهاد در سال 1326 تا 1329 پی گرفته و فصل دوم با عناوینی چون اتحادیه تضادها، شبهای انستیتو، کانون در انقلاب و ... سرنوشت کانون را در سالهای انقلاب دنبال کرده است. فصل آخر کتاب به تاریخ جمع مشورتی کانون نویسندگان اختصاص یافته و حوادث سالهای اخیر را بازگو کرده است.
این کتاب دربرگیرنده 22 مقاله و نوشتار از محمدعلی سپانلو درباره ادبیات و زندگی است. عناوین برخی از نوشتارهای کتاب به این ترتیب است: چهره ننگین یک دژخیم، فاجعه کریستف شاه، دامی برای اشباح، تظاهر در آیینهها، زندگینامه یک نویسنده فوقالعاده، جاسوسی که جزو اولیاءالله شد، دوران داستان، نمایشنامه دردناک اوپن هایمر، چهره مردمی ستارخان، توپاز، آخوندزاده و زمانهاش، ادب فارسی در کشکول دراویش، نیشخند ایرانی و .... .