سرانجام هویت آفریقایی، خود را به دیگر تمدنهای بزرگ تحمیل می‌کند. آن گاه که دنیای سیاه در میان میراث تاریخی خود ریشه‌های تمایل به جهانی شدن را جستجو می‌کند؛ اینک غنا و دوام پاسخهای فرهنگی خود را در برابر مسائل بنیادی به عیان می‌بیند. کتابه ژاک ماکه که به سال 1966 در جشنواره هنرهای سیاهپوستان در داکار برنده جایزه اول شده است، برای انسان آفریقایی وسیله آگاهی و برای انسان غربی، فرصتی است برای غور و بررسی تجربه‌ای که از دیرباز ناشناخته مانده است؛ تجربه‌ای که به مدد مشاهده آثار هنری، تحلیل ساختارهای اجتماعی و تعمق در واقعیتهای اقتصادی و طبیعی امکان پذیر است. این کتاب ابزاری است برای درک صحیح این تجربه، یعنی "تنها ارتباطی که ممکن است بین افراد وجود داشته باشد، افرادی که به واسطه زمان، مکان، زبان، عادات و اندیشه از یکدیگر جدا شده‌اند"

منابع مشابه بیشتر ...

627a3cefba808.jpg

تاریخ ادبیات آفریقا

او. آر. دی ثورن

قاره ی سیاه، ادبیات منحصر به فرد خود را دارد. آفریقایی ها بر طبق سنت ها و فرهنگ خود، تفاوت عمده ای میان هنر و تعلیم قائل نیستند. نویسندگان آفریقایی به جای نوشتن یا خواندن برای خلق زیبایی، از ادبیات شفاهی بی نظیر مردم خود بهره گرفته و از زیبایی به منظور انتقال اطلاعات و حقایق مهم به جامعه بهره می گیرند. به خاطر تاریخ پر فراز و نشیب این قاره، ادبیات پسا استعماری بسیار در آفریقا مورد توجه بوده است. ادبیات داستانی آفریقا در شرایط مفهومی و ساختاری متناقضی متولد شد. «تناقض‌ها» همچون سایر مفاهیم می‌توانند کارکردی دو یا چندگانه داشته باشند و همچنانکه ممکن است تاثیراتی مخرب برجای گذارند، از تاثیراتی سازنده نیز برخوردار باشند. در حالی‌که داستان نویسی مدرن در غرب به دنبال رواج اندیشه‌های فردگرایی پدیدار شد و داستان‌های مدرن، روایتگر زندگی خصوصی و روزمره ی افراد گمنامی شدند که از خلال روابط اجتماعی می‌کوشیدند تا به آرمان‌ها و آرزوهای کاملا" شخصی، روزمره و دنیوی خودشان دسترسی پیدا کنند، ادبیات مدرن آفریقا در شرایطی متفاوت متولد شد. اگر داستان‌نویسی مدرن غربی بیانگر پدیداری خود‌آگاهی فردی است، داستان نویسی مدرن آفریقا در شرایط ظهور خود‌آگاهی جمعی پدیدار شد و علت آن نیز چیزی جز حضور دولت‌های استعمارگر در این کشورها نبود. یعنی به‌طور دقیق همان چیزی که این نویسندگان در اعتراض به حضور آنها، به خلق آثار خود پرداختند. حضور کشورهای استعمارگر، اگرچه برای مردمان ساکن کشورهای آفریقایی همچون هر کشوری دیگر که حضور استعمارگران را تجربه کرده‌اند ناراحت کننده بوده است، اما به مثابه یک عامل وحدت بخش به همبستگی مردم این کشورها منجر شد و در فقدان عوامل وحدت‌بخشی همچون یک دین فراگیر و یا یک زبان ملی که همگی بدان صحبت نمایند، نقش انسجام و وحدت‌بخشی میان مردم کشورهای‌ آفریقایی را ایفاء کرد.

612f14c8e2cb7.png

راه آفریقا: سفری از گذشته تا امروز

لارنس کوک کرافت

این کتاب دربرگیرنده یادداشت‌های نویسنده از سفر به آفریقا است. در پیش‌گفتار کتاب آمده است: «نخستین بار در ژانویه سال 1962 در 18 سالگی پیش از آنکه وارد دانشگاه کمبریج شوم، برای کار به آفریقا رفتم. از استقلال نیجریه، کشوری که برای کار به آن رفتم، تنها یک سال گذشته بود و بعضی روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های همگانی در آن زمان اینگونه القا می‌کردند که گویی فقط یک سال از عمر این کشور می‌گذرد ..... طی 28 سال بعدی تقریباً هر سال مدتی را در آفریقا گذراندم. شش سال به ترتیب برای دولت‌های زامبیا و تانزانیا کار کردم..... من در این کتاب کوشیده‌ام بعضی از مسیرهایی را ردیابی کنم که از طریق آنها این نیروی قوی و دیرپای آفریقا بر دوران کنونی تأثیر گذاشت. همین نیرو دلایل معضلات متعدد سیاسی و اقتصادی کنونی را نیز آشکار می‌سازد و احتمالاً آینده این قاره را شکل می‌دهد».