عشایر تالش هنوز در قاموس مردمشناسی ایران جای خود را بازنیافته است. همانطور که در جایجای این کتاب نشان داده شده، وضعیت استثنایی جامعه عشایری تالش در بستر مجموعهای از مسائل پیچیده اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اقلیمی، ضرورت انجام تحقیقات و کسب آگاهیهای مردمشناسانه همهجانبهای را ایجاب نموده است.
در نوشتار حاضر نخست ابزار و لوازم توليد و توسعه علمي معرفي ميشود، سپس شيوههاي گفت و گو و ويژگيهاي آن تشريح ميگردد .کتاب با مقالهها و خطابههاي مولف که با موضوعات متفاوت نگاشته شده به پايان ميرسد .عناوين برخي از مقالات و خطابهها بدين قرار است .از آن جمله عبارتاند از" :نبرد با گرسنگي در جستجوي امنيت غذايي"، "انقلاب اسلامي و پژوهشهاي جامعه شناختي درباره آن"، "بانک توسعه اسلامي موقعيت و وظايف آن"، "چگونه شهر آدمي را دگرگونه ميسازد"، "ساخت و ساز مسايل اجتماعي و اجرايي آن"، "معماري و هويت شهري"، "سير و سياحت و سفر "و "شوراهاي شهر و روستا، برنامهها و دل مشغوليها ." همانند دفتر یا جلد اول "یک حرف از هزاران" تحلیل های عنوان شده در این جلد نیز با مباحث جامعه شناسی به ویژه جامعه شناسی آثار تمدنی و فرهنگی نسبتی دارند...
نویسنده در سال ۱۳۱۴ در لرستان اقامت داشته و بررسیهایی درباره زندگی ایل «پاپی» به عمل آورده که زیربنای این کتاب را فراهم میکند. در همین سفر اشیایی را نیز گردآوری نموده که معرف بخشی از فرهنگ لرها است. وی در این کتاب از جغرافیای طبیعی منطقه، زندگی اقتصادی و فرهنگ مادی، و فرهنگ اجتماعی و معنوی این ایل سخن گفته است.
از مجموعه حاضر، شرح حال 61تن از علما، شعرا، مشایخ منتسب به((تالش)) از زمانهای قدیم تا دوران معاصر، به استناد منابع و متون تاریخی، ادبی و دینی گرد آمده که برخی از آنها عبارتاند از :((اشرف کرگانرودی))، ((اشجعالدوله اسالمی))، ((بابا روشندهی))، ((جمالالدین گیلانی))، ((شیخ زاهدگیلانی))، ((سلمان پاشا ساسانی))، ((شرفشاه دولایی))، ((صارمالسلطنه))، ((عبدالقادر گیلانی))، ((فتحعلیخان فومنی))، ((کمالالدین نقشبندی))، ((محمدباقر شفتی))، ((میرمصطفیخان))، ((میرزا ابراهیم)) و ((یونسخان)) .صفحات پایانی کتاب به فهرست منابع و ماخذ اختصاص دارد .
منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل میدهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالشها بازمانده کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشند. منطقه تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن میگویند. تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته میشد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیهرو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی میرسید و از غرب نیز رشته کوههای تالش را دربر میگرفت. تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جداییناپذیر ایران بود. تالشها (کادوسیان) همواره یکی از اصلیترین بخشهای ارتش ایران را تشکیل میدادند. تالشها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خوانین تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالشها بهشمار میرود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالشها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.