یکی از مهم‌‌ترین هدف‌‌های پژوهش در زمینه متون ادبی، دستیابی به معنای ثانوی یا ضمنی متن است؛ زیرا این معنا برابر با ادبیّت متن است. معنای ثانوی، از راه زبان و عناصر گوناگونِ مرتبط با نوع ادبی بیان می‌‌شود که به طور کلّی و در اصطلاح، زبان آن متن نامیده می‌‌شود. در این جستار، در راستای بررسی زبان داستان کوتاه، معانی ثانوی به دو نوعِ اصلی و فرعی دسته‌‌بندی می‌‌شود؛ معنا یا معانی ثانوی اصلی که همان درون‌مایه داستان است و معانی ثانوی فرعی که از دیگر عناصر داستان به دست می‌‌آید؛ بنابراین هر عنصری را که در داستان در ارتباط با درون‌مایه آن دلالت‌مند می‌‌گردد، می‌‌توان به عنوان بخشی از زبان داستان کوتاه بررسی کرد. طبق این روش و از این منظر، در مقاله حاضر، مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده‌‌اند اثر بیژن نجدی بررسی شده است. معانی ثانوی اصلی یا درون‌مایه مشترک این داستان‌‌ها، عبارت است از تقابل هویّت و بی‌‌هویّتی در قالب تقابل سنّت و نوگرایی، که از راه شگردها و عناصر گوناگون داستان بیان می‌‌شود.

منابع مشابه بیشتر ...

58e51e4c3e7a4.PNG

این چنین پر سایه و برگ

بیژن نجدی

نام شمس لنگرودی با نام زنده‌یاد بیژن نجدی پیوندی ناگسستنی دارد و برای همیشه گره خورده است؛ چرا که آنها دو دوست بودند از یک دیار و با عشقی واحد: ادبیات. زنده‌یاد نجدی، همان شاعر و نویسنده بزرگی است که از مجموعه داستان ماندگار «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند»، داستان «سپرده به زمین» را با این کلمات به شمس لنگرودی تقدیم کرده است: قصه «سپرده به زمین» با احترام به مهتابی و خاکستر و بانو با فروتنی به شمس لنگرودی، شاعر و محقق و داستان‌نویس تقدیم می‌شود. اکنون با سیمای نجدی منتقد روبه‌رو می‌شویم که به نقد مجموعه شعر «قصیده لبخند چاک چاک» از شمس لنگرودی پرداخته است. این شاعر و داستان‌نویس فقید، نقد خود را در 14 صفحه و بر روی برگ‌های دفتر مشق نوشته بوده، اما متاسفانه صفحات 7، 12 و 13 از این نقد گم شده است که بخش‌های مفقود را با عبارت [افتادگی دارد] در متن مشخص کرده‌ایم. به جزآن، هر چه هست عین متن زنده‌یاد نجدی است.

58a40f33a9b7b.PNG

نقد: «سپرده به زمین»، «افول یوزپلنگان»

احمد ابومحبوب

اگر یک روایت را به کوچک‌ترین واحد‌های اطلاعاتی‌اش تقسیم کنیم، آنهایی را که روی سطح روایت، کارکردی و اساسی هستند، «هسته» می‌نامیم و واحدهایی را که چنین نیستند و اکثریت را نیز تشکیل می‌دهند. «کاتالیزور» یا «فروگشا» می‌خوانیم. برای درک کافی از یک داستان، باید روی زنجیره روایت، این دو دسته واحد را تشخیص دهیم. «هسته» محور اصلی داستان یا روایت است که یا به طور استعاری و یا به طور مجازی بر معنا دلالت دارد. نقش فروگشاها، گسترش و پیشبرد و بسط روایت است و در عین نقش دلالت‌گر خود، می‌توانند بدون تغییر دادن اصل داستان، در یک خلاصه فشرده، حذف گردند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5663f1636fdea.PNG

تناسب هنری در دو محور همنشینی و جانشینی شعر قیصر امین‌پور

زهرا علی‌نوری

خلاقیت و ابتکار شاعر در گونه‌های مختلف زبانی و ادبی موجب می‌شود که کلام وی رنگ و بوی دگری یابد و آن را فراتر از همگنان بنشاند. بررسی شگردها و سبک شاعران و نمود خصایص شعری آنان می‌تواند به شناخت دقیق آن بینجامد. قیصر امین پور به نوآوری مشتهر است و ذوق شاعری همراه با تحصیلات دانشگاهی توانایی به او داده است تا در انتخاب واژگان و ترکیب و تلفیق آنها در محور جانشینی و نیز همنشینی، تناسب معنایی و لفظی دلپذیری را ایجاد نماید. او در ایهام تناسب، کنایه و مراعات النظیر شگردی خاص دارد. شاعر با استفاده از ابزار کنایه، عمل انتخاب بر محور جانشینی را متناسب با عمل ترکیبِ حاصل از به کار داشتِ مراعات النظیر و ایهام تناسب بر محور همنشینی به نیکی انجام می‌دهد؛ به گونه‌ای که کشف یکی از این برجستگی‌های هنری در یک محور به کشف برجستگی‌های دیگری در محور دیگر می‌انجامد. این مقاله در پی آن است تا به آن دسته از تناسب‌ها در اشعار امین پور که ارزش هنری بیشتری دارد، بپردازد. به این منظور، پنج دفتر شعر شاعر که عبارتند از: آینه‌های ناگهان، گلها همه آفتابگردانند، تنفس صبح، در کوچه آفتاب و دستور زبان عشق، بررسی شده است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله