به كارگيري شعر روايي با هدف بيان دغدغههاي انساني و اجتماعي، يكي از وجوه مشترك ميان نيما يوشيج و خليل مطران در شعر معاصر فارسي و عربي است. مقدار زيادي از اشعار نيما، جنبه روايي دارد. خليل مطران نيز جزو شاعراني است كه شعر روايي را وارد شعر معاصر عربي كرده است. اين پژوهش با روش تحليلي ـ توصيفي و با تكيه بر روش ادبيات تطبيقي، ميزان خلاقيت و هنرآفريني دو شاعر را در شعر روايي بررسي و مقايسه كرده است. نتيجه به دست آمده از پژوهش نشان ميدهد كه نيما با خلاقيتي شاعرانه، نمادهاي افسانهاي را به گونهاي در تاروپود شعر روايي خود تنيده كه جنبه هنري بدان بخشيده است، اما مطران با استفاده از مواد تاريخي، شعري روايي را در قالبي سنتي پديد آورده است. نوآوري نيما در خلق يك معناي تخيلي تازه و پيوند دادن آن با زندگي امروز است، اما خلاقيت مطران، محدود به ايجاد ارتباط ميان يك روايت تاريخي با دنياي امروز است. در مجموع ميتوان گفت، ميزان ابتكارات نيما در خلق مضمونهاي نو، به كمك شعر روايي، با توجه به گستردگي دامنه تخيل در آن، بسيار بيشتر از مطران است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
موضوع کتاب گزیده ای از سروده های طبری نیما تحت عنوان روجا و مجموعه واژه های طبری (مازندرانی) است که شاعر بلند آوازه و نوپرداز معاصر ایران مرحوم نیما یوشیج (علی اسفندیاری) در اشعار خودآورده است. این واژه ها به لهجه طبری در منطقه بین نور تا نوشهر خصوصا در نقاط کوهستانی و ییلاقی متداول است که شاعر در آنجا زاده شده و بخشی از زندگی خود را در آن نواحی سپری کرده است، هرچند تعدادی از واژه های به کار گرفته شده به وسیله نیما در نقاط میانی و قسمت شمالی جبال البرز و شرق مازندران یکسان تلفظ می شود.
از آنجا که ایران و فلسطین، در طول تاریخ خود، همواره با حوادث فراوانی، دست به گریبان بودهاند، لذا ادبیات پایداری در این دو سرزمین، به شکلی بسیار برجسته رواج یافته است. بیان شاعرانه حس وطندوستی، مبارزه علیه استبداد و استعمار، و فداکاری در راه وطن، از ویژگیهای بارز این گونه ادبی بوده که در شعر پایداری این دو سرزمین، بازتابی گسترده داشته است. در جای جای دیوان اشعار، شاعر آزادیخواه ایرانی، ملکالشعرای بهار، و شاعر ملیگرای فلسطینی، ابراهیم طوقان، احساس عشق به وطن و جان بازی در راه آزادی آن، به خوبی متجلی است، و به دلیل اینکه درونمایه اصلی شعر میهنی این دو، تحریک حس وطن دوستی و تکیه بر ملیگرایی، به منظور خلق روحیه پایداری در میان مردم است، لذا شعر اجتماعی و سیاسی این دو، وجوه اشتراک فراوانی با هم یافته است.
بدر شاکر السياب شاعر عراقي و خليل حاوي شاعر لبناني، هر دو نسبت به زندگي و وضعيت نابسامان جامعه خويش که در گرداب عقب ماندگي، جهل و استبداد غرق بوده، به شدت بدبين بودهاند. به کارگيري هنرمندانه ميراث گذشته و اسطورهها و از آن جمله، وصف افسانه سفرهاي ماجراجويانه سندباد در شعر اين دو، ابزاري مناسب براي بيان واقعيتهاي تلخ جامعه آن روز بوده است. سياب، هرچند در آغاز اميدوار بود و اسطوره را براي بيان مقاصد انقلابي خود به کار ميبرد، اما طولي نکشيد که روحيه ياس بر او غالب شد. قصايدي که در آن نقاب سندباد را بر چهره زده، متعلق به اين دوره است. سندباد در واقع، توصيف دردهاي جسمي و روحي شاعر و پژواک صداي عراق معاصر است که تغييرات سياسي و اجتماعي آن، با ناکامي روبرو شده است. اما خليل حاوي با استفاده از اين اسطوره، از يک سوي مانند سياب به بيان دردها و رنجهاي خود و ملت خويش ميپردازد و از سوي ديگر، سندباد نزد او بعدي ديگر نيز مييابد و تبديل به نماد تمدني جديد ميگردد. بنابراين، سندباد خليل حاوي با انجام سفرهاي مخاطره آميز و موفقيت در آنها، به اهدافي دست مييابد که سندباد سياب از عهده آنها برنيامده است. در يکي، رويارويي بين اميد و نواميدي آشکار است و در ديگري، ياسي مطلق بر همه جا سايه افکنده است.