روانكاوي و ادبيات، رابطهاي دوسويه دارند. ادبيات سبب تلطيف روان ميشود و روانكاوي به كالبدشكافي آن ميپردازد. آنچه امروزه روانكاوان مطرح ميكنند، در ادبيات گذشته حضور داشته است و اكنون نيز با هويت يافتن دانش روانكاوي، به صورت علمي مطرح ميشود. با بررسي يك اثر هنري از ديدگاه روانشناختي، ميتوان به نكاتي چون ويژگيهاي شخصيتي هنرمند و بازتاب آنها در خلق اثر پيبرد. در اين نوشتار ـ كه نتيجه بازخواني انتقادي سوگ نامههاي خاقاني و تحليل روانكاوانه آنهاست ـ با بهرهگيري از روش استقرايي، مفاهيمي چون تصعيد و فرافكني و خودفريبي و خودشيفتگي و حمايت اجتماعي و همچنين حضور ناخودآگاه فردي و جمعي و سايه و كشمكشهاي نهاد و فرامن، بررسي شده است.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...
هفتپیکر نظامی، یکی از متون جذاب ادبیات کلاسیک فارسی است. این اثر، از عناصر داستانی و نمایشی فراوانی برخوردار است که یکی از آنها شخصیتپردازی جذاب آن است. در این متن، شخصیتپردازی به شیوهای نمایشی و نزدیک به بسیاری از رمانهای امروزی است چرا که در آن علاوه بر اشاره مستقیم به ویژگیهای ظاهری شخصیتها و گفتار و رفتارشان، ابعاد مختلف شخصیتی آنها با ارتباطی منطقی و حساب شده، برای مخاطبان به نمایش گذاشته شده است و مانند بسیاری از آثار نمایشی بزرگ، شخصیتهای قابل درک، باورپذیر و قابل تجسم برای مخاطب ترسیم میشود. در این اثر، شاعر میکوشد شخصیتها، خودشان با نشان دادن اعمال و رفتار مختلف و درکشاکش ارتباطشان با دیگر شخصیتها و موضعگیریهایشان در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرفی کنند و نظامی با این روش، موفق به خلق شخصیتهای نمایشی در این اثر میشود.
حضور اعراب در ايران و دوام اين حضور تا حدود سه قرن در اين سرزمين، تأثيرات فوقالعادهاي بر زبان و ادبيات ايرانيان و اعراب گذاشته است که اغلب پژوهشگران اين امر را از زاويهاي منفي بازکاوي كردهاند؛ اما در اين مقاله سعي بر آن است با دلايل کافي و از زاويهاي مثبت نشان داده شود که اگرچه شعر و ادبيات فارسي نمود بارزي در اين دوران (قرون نخستين هجري) ندارد، نميتوان اين مسئله را دليلي بر سکوت و خاموشي مطلق ادبيات ايران در نظر گرفت؛ چراکه در اين دوران زبان و ادبيات ايران به تدريج و در حرکتي پويا و به ظاهر ناپيدا روندي رو به رشد را طي کرده است؛ به گونهاي که زمينه شکوفايي شعر و ادبيات فارسي در قرنهاي بعد در همين زمان پايهريزي ميشود. در اين دوران اگرچه خط و زبان پهلوي به تدريج جايگاه خود را از دست داد، با گذر زمان و به موازات بروز توانمنديهاي ايرانيان، زبان فارسي متولد شد و با استفاده گسترده از خط عربي به عنوان ابزاري بسيار کارآ و آسان (نسبت به ساير خطوط) که در سايه پذيرش دين مبين اسلام و استقبال شديد مردم از اين آيين الهي، در بخشهاي زيادي از ايران رواج يافته بود، با حمايت سردمداران حکومت هاي نيمه مستقل، به زبان ملي ايرانيان تبديل گرديد. در واقع در اين دوران ارتباط ايرانيان با اعراب با پشت سر گذاشتن فراز و نشيبهاي بسيار، از يکسو باعث وحدت زباني ميان ايرانيان و تمسک آنها به زباني نو و گسترش فراگير آن شد و از سوي ديگر با حضور طبقه خاصي از ايرانيان در گستره شعر عرب، خدمات ارزندهاي به زبان و فرهنگ عربي عرضه شده و زبان عربي دوراني از رشد و شکوفايي را تجربه کرد.