ادبیات تطبیقی از مهمترین گونههای ادبی است که ما را در یافتن وجوه مشترک اندیشههای بزرگان جهان که از نظر زمانی و مکانی از یکدیگر فاصله دارند، یاری میرساند. میگل د. اونامونو، فیلسوف، شاعر و متکلم اسپانیایی با بر جای گذاشتن اثر مهم و عمیق خود، درد جاودانگی، تأثیر بسیاری بر اندیشمندان پس از خود و به ویژه فلاسفه اگزیستانسیالیست گذاشت. از سویی گزارههای اونامونو در باب ایمان به خدا، شباهت بسیاری به عرفای شرقی دارد و ما را به مقایسه افکار این فیلسوف ژرفاندیش اسپانیایی با این افراد وا میدارد. در مقاله حاضر تلاش شده است تا دیدگاه اونامونو درباره «ایمان» با دیدگاه حافظ شیرازی، شاعر و متفکر قرن هشتم هـ. ق. مقایسه شود و گزارههای هر دو در باب ایمان و عشق به خداوند به محک تطبیق کشیده شود. این شباهت و همسانی را به خوبی میتوان با ذکر شواهدی از درد جاودانگی اونامونو و ابیاتی از دیوان حافظ شیرازی نشان داد.
مجموعه حاضر مشتمل بر مقالاتی از نگارنده درباره راز سعادت و جاودانگی انسان است که عمدتا بهرهگیری از مطالب علمی، دینی و ادبی نگاشته شدهاند .برخی از مقالات از این قرارند" :در مقوله شناخت"، "بار امانت"، "راز هستی"، "علم آزاد و علم در بند"، "غم زبان"، "پرواز به ابدیت"، "غم عشق "و "انسانم آرزو است ."مقالات یاد شده از سال 1370به بعد به تدریج در روزنامه اطلاعات چاپ شده است .
کتاب «غنچۀ باز در شرح گلشن راز» تألیف جلال الدین علی میر ابوالفضل عنقا، عارف سلسله اویسی در قرن سیزدهم هجری شمسی است. کتاب غنچۀ باز، شرح مثنوی «گلشن راز» با موضوعیت عشق و عرفان اسلامی است. این کتاب در قالب شعری مستزاد است. این مستزاد عرفانی، با اضافه کردن واژگان بر پایان هر مصراع مثنوی «گلشن راز» نگارش شده است و در واقع قالب مثنوی گلشن راز را به قالب مستزاد تغییر داده است.
«نظریه عام کلیشهها» یکی از نگاههای صورتگرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارتشناسی و واژگانشناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبانشناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصههای عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثلها، چیستان، کنایات، قصهها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشهها را معرفی کرد. پرمیاکوف و برخی همنظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینشهای ادبی باید از عناصر کلیشهای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی بهاینگونه عبارات نداشتند، کوشیدند علت وجودی کلیشهها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشهها صرفاً عباراتی دستدوم، کهنه و پیشپا افتاده نیستند. پرمیاکوف از دیدگاه زبانشناسی، نظریه عام کلیشهها را ارائه میکند و حدود طرح کلی نظریهاش از ضربالمثلها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانهها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل میشود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحدهای ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: یادداشتهایی درباره نظریه عام کلیشهها میتوان ادعا کرد که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر درپی طرح مقدماتی این نظریه بودهاست. هدف ما از نگارش این مقاله، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبانشناسان و صورتگرایان را در مورد کلیشهها و نظریه عام کلیشهها در حوزه ادبیات عامیانه جست وجو کردهایم.
صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغههای وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگونکردن و شناساندن فرهنگی با ارزشهای نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایهریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این مقاله بر آن است که بر اساس اصول مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی اخلاق در آثار هدایت را با توجه به فلسفه اخلاق نیچه بررسی نمایند.