«نظریه عام کلیشهها» یکی از نگاههای صورتگرایانه قرن بیستم به ادبیات عامیانه است که به تأثیر از مطالعات عامیانه، عبارتشناسی و واژگانشناسی صورت گرفت. جی. ال. پرمیاکوف زبانشناس و نویسنده روسی، با نوشتن کتاب از مثل تا قصههای عامیانه (1968) چارچوب نظری این نظریه را بنیان نهاد و با بررسی عناصر بازتولیدی زبان از قبیل ضرب المثلها، چیستان، کنایات، قصهها، و هرگونه عبارت قالبی و فرمولوار زبان در تقابل با متون تولیدی و خلاق زبان، نظریه عام کلیشهها را معرفی کرد. پرمیاکوف و برخی همنظران وی برخلاف گروهی که عقیده داشتند در آفرینشهای ادبی باید از عناصر کلیشهای زبان پرهیز شود و چندان نظر مساعدی بهاینگونه عبارات نداشتند، کوشیدند علت وجودی کلیشهها و فواید ساختار آن را توجیه کنند. و نشان دهند که کلیشهها صرفاً عباراتی دستدوم، کهنه و پیشپا افتاده نیستند. پرمیاکوف از دیدگاه زبانشناسی، نظریه عام کلیشهها را ارائه میکند و حدود طرح کلی نظریهاش از ضربالمثلها (کوچکترین واحد ادبیات عامیانه) تا افسانهها (بزرگترین واحد ادبیات عامیانه) را شامل میشود و بیشتر به دنبال تحلیل ساختاری واحدهای ادبیات عامیانه است. با استناد به عنوان فرعی این کتاب: یادداشتهایی درباره نظریه عام کلیشهها میتوان ادعا کرد که این نظریه هنوز کامل نیست و پرمیاکوف بیشتر درپی طرح مقدماتی این نظریه بودهاست. هدف ما از نگارش این مقاله، معرفی این نظریه و جایگاه آن در نقد ادبی است و برای این منظور، تلقی زبانشناسان و صورتگرایان را در مورد کلیشهها و نظریه عام کلیشهها در حوزه ادبیات عامیانه جست وجو کردهایم.
این کتاب شامل بیش از هزاردوبیتی (ترانه) بومی گیلان با ترجمه روان و آوانویسی لاتین همراه با مقدمهای محققانه و سودمند است. در بخش دوبیتیها نخست به بررسی ویژگیهای آن از جمله وزن، قافیه، ردیف، ساختار لفظی و معنوی، مضامین، زیباشناسی و بیان و بدیع پرداخته شده و آنگاه ترانهها به ترتیب الفبا بر اساس آخرین حرف مصراع اول درج شده و تعداد دوبیتیها هزارتاست. در پایان نیز واژهنامهای شامل واژههای اصیل این دفتر با معنی فارسی و آوانویسی تدوین شده است.
این کتاب برگرفته از دو کتاب انگلیسی است: 1. کتاب «تاریخ ادبیات فارسی از صدر اسلام تا به امروز» با ویراستاری جرج موریسن. مؤلفان کتاب جرج موریسن، جولیان بالدیک و محمدرضا شفیعی کدکنی میباشند که موریسن ادبیات ایران از صدر اسلام تا دوره جامی با شیوهای محققانه و به گونه درسنامهای مراحل مختلف نظم و نثر فارسی را بررسی کرده است. بالدویک دو مقوله از این کتاب را البته تا سده نهم در شمول پژوهش خود قرار داده: یکی آثار منثور و دیگری آثار منظوم صوفیانه فارسی. بخش نهایی این کتاب یعنی ادبیات ایران از جامی تا امروز را دکتر شفیعی کدکنی نوشته است. 2. بخشهای دیگر این کتاب، یعنی سه بخش ادبیات عامیانه و ادبیات علمی و دانشورانه ایران و ادبیات ایران در شبه قاره هند برگرفته از کتاب مفصل «تاریخ ادبیات ایران» با ویراستاری یان ریپکاست که ترجمهناشده باقی مانده بود.
صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغههای وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگونکردن و شناساندن فرهنگی با ارزشهای نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایهریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این مقاله بر آن است که بر اساس اصول مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی اخلاق در آثار هدایت را با توجه به فلسفه اخلاق نیچه بررسی نمایند.
ادبيات تطبيقي از مهمترين گونههاي ادبي است که ما را در يافتن وجوه مشترک انديشههاي بزرگان جهان ـ که از نظر زماني و مکاني از يکديگر فاصله دارند ـ ياري ميرساند و به نقاط وحدت انديشه بشري پي ميبرد که چگونه انديشهاي در نقطهاي از جهان توسط انديشمندي، اديبي و يا شاعري مطرح ميشود و در نقطه ديگر همان انديشه به گونهاي ديگر مجال بروز مييابد. مقاله حاضر نگاهي است تطبيقي به شعر، انديشه، زمينه و زمانه دو شاعر بلندآوازه از دو فرهنگ و تمدن متفاوت: تي. اس. اليوت (1888-1965م) انگليسي و احمد شاملو (1305-1379ش) ايراني. زمانه زندگي اين دو شاعر از ديدگاههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي همسانيهايي داشته که در نهايت، به توليد آثار و انديشههاي مشابهي منجر شده است. شاملو در ايران به عنوان شاعري اجتماعي شناخته شده که مانند اليوت در برههاي حساس و پرآشوب زيسته است. اليوت تحت تاثير جنگ جهاني و دوران مدرنيسم بوده و شاعر ايراني هم کودتاي 28 مرداد و جنگ جهاني دوم و دوران گذار از جامعه سنتي به مدرن را تجربه کرده است. در اين مقاله، ابتدا مختصري درباره واژه مدرن و مدرنيته در اروپا و ايران بحث ميشود، سپس با بهرهگيري از شيوه نقد تطبيقي و با تکيه بر مولفههاي مدرنيته و مدرنيسم ادبي، بين مضامين مشترک در آثار اليوت و شاملو مقايسهاي صورت ميگيرد. هماننديهاي زيادي بين شاملو و اليوت براي مطالعه تطبيقي ميتوان يافت و با توجه به همسانيهاي فراوان ذهني و زباني بين دو شاعر و با عنايت به هماننديهاي بسيار در تجربههاي زيسته مشترک بين ايشان، ميتوان نتيجه گرفت شرايط زيستي مشابه همواره ميتواند آثار ادبي همگوني پديد آورد.