موضوع این کتاب اختصاص به مولانا و شعر و شاعری دارد. در این اثر درباره هنرنمایی های مولانا صحبت میشود و این که علیرغم چیرهدستی او در فن شاعری ولی به گفته خود او، او شاعر نیست و میلی هم ندارد که به عنوان شاعر شناخته شود و شاعری را برای خود، اگر باشد ننگ میداند و فقط به ضرورت آن هم به خاطر طلب و فهم مخاطب از این شیوه استفاده کرده است.
این کتاب چنان که از عنوان آن پیداست شامل مقالاتی در نقد و بررسی آثار سهراب سپهری است، و ارائه کننده تصویر همه جانبه ای از شخصیت قردی سپهری در مقام شاعر و نقاش و منتقد است. در این کتاب علاوه بر نمونه اشعار و متن نامه های سپهری، مقالاتی از داریوش آشوری، رضا براهنی، شاهرخ مسکوب، کریم امامی، نادر نادرپور، محمد مختاری، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، سیمین دانشور، فریدون رهنما، حمید مصدق، سیمین بهبهانی، فریذون مشیری، نصرت رحمانی و ... درج است.
سیدمحمدرضا کردستانی با تخلص میرزاده عشقی (۲۰ آذر ۱۲۷۳ – ۱۲ تیر ۱۳۰۳) شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریه قرن بیستم بود که در دوره نخستوزیری رضاشاه، به دستور رئیس اداره تأمینات نظمیه (شهربانی) وقت، ترور شد. وی از جمله مهمترین شاعران عصر مشروطه بهشمار میرود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت. او را خالق اولین اپرای ایرانی میدانند. کتاب حاضر گزیدهی اشعار و تقسیر و نقدی ادبی آثار میرزاده عشقی است.
بایزید بسطامی بیش از دیگران دارای شهرت و اهمیت بوده و رفتار و گفتارش در همهٔ مردان راه حق تأثیر کردهاست، به این جهت داستانها و سخنان او بیش از هر صوفی و عارفی در کتب صوفیه و عرفا آمدهاست و مخصوصاً در آثار منظوم عرفانی مانند آثار عطار و مثنوی مولوی بیشتر جلوهگر است. فریدالدین عطار در تذکره الاولیا ۵۶ صفحه به ذکر شرح حال و اقوال بایزید اختصاص داده و این مقدار تفصیل دربارهٔ صوفی و عارفی دیگر در آن کتاب به نظر نمیرسد. عطار در آغاز شرح حال او مینویسد: «آن خلیفهٔ الهی، آن دَعامهٔ نامتناهی، آن سلطان العارفین، آن حجه الحق اجمعین، آن پُختهٔ جهانِ ناکامی، شیخ بایزید بسطامی- رحمه الله علیه. اکبر مشایخ بود، و حجت خدای بود، و خلیفهٔ بحق بود، و قطب عالم بود، و مرجع اوتاد؛ و ریاضات و کرامات و حالات و کلمات او را اندازه نبود؛ و در اسرار و حقایق نظری نافذ و جدی بلیغ داشت؛ و دایم در مقام و هیبت بود، غرقهٔ انس و محبّت بود، و پیوسته تن در مجاهده و دل در مشاهده داشت؛ و روایات او در احادیث عالی بود و پیش از او کسی را در معانی طریقت چندان استنباط نبود که او را… بایزید بسطامی از عارفان نامی اواخر قرن دوم و قرن سوم هجری است نام اصلی وی طیفور بن عیسی است.وی از مریدان امام جعفر بن محمد الصلدق بوده و صد و بیست بزرگ دیگر را خدمت نموده است . مشایخ وی را به بزرگواری ستوده اند و در حق او سخنان بسیار رانده اند .مدت سی سال در بادیه شام میگشت و دوازده سال بر نه شریعت مقدسه ریاضت می کشید تا رسید به آنجا رسید . کرامات و حالات وی بیشمار است .وی در سن 91 سالگی در 253 - 261 هجری - دارفانی را بدرود گفت و مرقدش در بسطام معروف خاص و عام است .
تاثیر نفس گرم و نفوذ کلام پرشور مولانا جلال الدین محمد مولوی عارف بیبدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است که هنوز، با گذشت قرنها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی اش آرامبخش ذهن و قلب و روح سالکان و عارفانی است که جویای حق و حقیقتاند و میخواهند به کشف بایستهها و شایستههای طریقت راه یابند؛ تا آنجا که حتی مولویشناسی نزد انسان سده بیست و یکم به شاخهای مهم در شرقشناسی تبدیل شده است. کتاب حاضر به هدف آشنایی نسل جوان امروز با جنبههای مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوک، کرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای همعصرش نیز سخن رفته است. کتاب به زبانی ساده و موجز نوشته شده و از هرگونه سختنویسی و اطاله کلام پرهیز شده است تا خوانندگان جوان، برای درک مفاهیم عرفانی، نیازمند مراجعه به شروح عرفانی و فرهنگهای صوفیانه نشوند.