کتاب تحفه سلطانی در حکمت طبیعی و حکمت الهی و تصنیف شیخ محمد جعفر قاضی کمره‌ای، شیخ الاسلام اصفهان، که در سال 1115 هجری قمری در تهران و به سال 1339 خورشیدی توسط چاپخانه خاور به چاپ رسید.

منابع مشابه بیشتر ...

6353fe7b02168.png

الاقطاب القطبیه: «البلغه فی الحکمه»

قطب‌الدین عبدالقادر بن حمزة بن یاقوت الاهری

این کتاب اثری است در حکمت الهی که در آن عبدالقادر بن حمزه بن یاقوت الاهری به شرح آموزه‌های صوفیانه پرداخته است. وی با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث نبوی معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت و برتر از فلسفه و برهان می‌داند. ابن فوطی درباره عبدالقادر اهری آورده است که وی از حکمای صوفی متأله بود و در جوانی در جستجوی تجرید و تحصیل سفر کرد و به خراسان و فارس رفت و نیز در هرات نزد امام فخر رازی درس خواند و در ایام مستنصر بالله وارد بغداد شد. وی پس از سفرهای طولانی به تعلیم و تربیت فرزندان بهاءالدین کلیبری پرداخت و سپس به اهر بازگشت و در همان شهر به تدریس حکمت پرداخت و در اواخر سال 667 دار فانی را وداع گفت.

62dd2f9d02277.jpg

الکتاب المعتبر فی الحکمه

ابوالبرکات البغدادی

المعتبر في الحكمة، نوشته ابوالبرکات بغدادی، کتابی است سه جلدی، به زبان عربی و با موضوع فلسفه و حکمت اسلامی. نویسنده در این اثر سه جلدی به مباحث منطق و طبیعیات و الهیات پرداخته است و مباحث ریاضی را در این اثر بیان نکرده است. ابوالبرکات در مقدمه کتابش می‌گوید: اکثر مطالب این کتاب را در پاسخ به درخواست شاگرد بزرگ و قدیمی و کاتبش نوشته که تعلیمات او را مرور می‌کرد و تا پایان تحصیلاتش به آن مراجعه می‌نمود، تااینکه به کمال علمی رسید و با آموزش و تحقیقش استملا را به پایان برد. او نام این شخص را نمی‌برد اما ابن دهان منجم شاگرد ابوالبرکات گفته: ابوالبرکات در آخر عمرش نابینا شد و بر جمال‌الدین بن فضلان و ابن دهان منجم و یوسف پدر شیخ موفق‌الدین عبداللطیف و مهذب بن نقاش، املا می‌کرد. از مزایای این کتاب این است که نویسنده آن، مطالب سخت را با عبارت‌هایی کوتاه و رسا بیان کرده، که یا در کتاب‌های دیگر وجود ندارند یا در این حد کامل بیان نشده‌اند. نویسنده در این کتاب از رؤوس مسائل منطق و سخنان بزرگان این فن، مانند ارسطو و افلاطون و سقراط و دیگران سخن گفته و ادله آنها را منقح کرده و در نهایت درباره مسئله مورد نظر، اجتهاد کرده و سخن پایانی را نتیجه می‌گیرد. او صرفا ناقل کلمات و عبارات یونانیان نیست، بلکه صواب و خطای سخنان آنان را هم از نظر خودش بیان می‌کند و اساسا وجه نام‌گذاری این کتاب به معتبر همین است؛ زیرا نویسنده در این کتاب فقط چیزهایی را معتبر می‌شمارد که به اثبات رسانده باشد. در جلد اول کتاب که حاوی مباحث منطقی است، درباره حدود و مقدمات آن، علوم و مباحث مربوط به تصدیق و تکذیب و ایجاب و سلب و قضایای کلی و جزئی و اقسام قضایا، قیاس و اشکال و طرق نتایج آنها، برهان و اقسام مقدمات و مطالب علوم و... بحث شده است. جلد دوم، از علم طبیعی (طبیعیات) صحبت می‌کند و در آن مباحثی همچون: هیولی و مبادی و مکان و حرکت و زمان و طبایع کواکب، مزاج‌ها و اخلاط، معادن و معدنیات، علم کیمیا و احکام نجوم، نفس و ماهیت آن شامل قوا و ادراکات نفس، تعلق نفس به بدن، جوهریت آن، حدوث و قدمش و تناسخ، وحدت و کثرت نفوس انسانی، معرفت و علم، خیر و شر و سعادت و شقاوت، خواص نفوس شریفه انسانی و نوادر احوال آنان و شرح حال نفوس انسانی بعد از مفارقت از بدن و سعادت و شقاوت اخروی آن مطرح شده است. جلد سوم کتاب، شامل بیان مباحث حکمت الهی است و در آن از مبدأ اول و صفاتش و حدوث و قدم و شروع خلقت و ایجاد از مبدأ اول و عقول و نفوس و... بحث شده است. نویسنده در آن دلایل هرکدام از گروه‌ها را آورده و بررسی کرده است. او بحث در حدوث و قدم را به‌صورت مبسوط ذکر کرده است. وی در این بخش به ابطال برخی قواعد فلاسفه مانند قاعده «الواحد»، «القديم لا يكون محلا للحوادث»، قول فلاسفه به عدم صفات زائد در خدا و... پرداخته است و تحدید عقول به عشره را باطل دانسته و منظور از عقول را ارواح و ملائکه می‌داند.