در اثنای فراهم سازی دیوان کبیر (نسخة قونیه) متن تصحیح شدة کلیات شمس تبریزی از مرحوم بدیعالزّمان فروزانفر را به آن دلیل که نسخة اساس آن مرحوم هم همین نسخه بوده، در نظر داشتم. در مواردی بین نسخة خطی و چاپ شدة آن اختلافاتی دیده میشد که در این مقاله به 93 مورد از مهمترین آنها اشاره کردهام. هدف از این نوشتار روشنتر شدن پارهای موارد به استناد نسخة قونیه در دیوان کبیر و ارائة صورت دیگری از شعر مولاناست که احیاناً صحیحتر به نظر میرسد.
توفیق هاشم پور سبحانی از استادان معاصر در زمینهٔ زبان و ادبیات فارسی در سال ۱۳۱۷ شمسی در تبریز به دنیا آمد. وی پس از اخذ فوق لیسانس دبیری از دانشگاه تهران به ترکیه سفر کرد و با شرکت در امتحان ورودی دورهٔ دکتری دانشگاه استانبول در رشتهٔ عربی و فارسی آن دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۹۷۴ میلادی به دریافت درجهٔ دکتری نایل آمد. او نایب رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بوده و در دانشگاهها نیز به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول میباشد. کتاب « مولانا جلال الدین، زندگانی، فلسفه، آثار گزیدهای از آنها » ترجمهٔ توفیق سبحانی، در دورهٔ سوم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
...در ادبیات عرفانی فارسی، به خصوص در شعر، جام و برخی واژههای تقریباً هم معنی با آن، مانند پیمانه و پیاله و ساغر، معانی اصطلاحی نزدیک به هم دارند. ام، هنگامی که به تنهایی به کار میرود، رمزی برای بیان مفاهیم و اصطلاحات گوناگون عرفانی است، از قبیل عشق، معرفت، وصال، تجلیات الاهی، عالم هستی،تعینات ذات در مرتبه اسما و صفات، حقایق و اسرار الاهی و نیز احوالی که در طی سلوک به سالک دست میدهد و در نتیجه آن احوال، سالک مجذوب (جذبه) می شود یا معرفت و گشایشی معنوی برایش حاصل میگردد. گاه نیز جام استعاره از لب و چهره معشوق ازلی است و اشاره به انواع تجلیات الاهی دارد. مشفق کاشانی از سنین کودکی علاقمندی خود به شعر را نشان داد و سرودن شعر را آغاز کرد. وی در ارتباط با مشوق خو د و اولین تجربه شعری خود گفته است: «اولین مشوق من مادرم بود که در سنین کودکی غزل های حافظ را برایم زمزمه می کرد و من با علاقه ای عجیب گوش می دادم و وقتی احساس کرد که در این زمینه استعدادی دارم و می توانم پیشرفت کنم، توجه او بیشتر جلب شد. در کلاس چهارم ابتدائی با کمک مادرم شعر کمی ابتدائی برای معلم سرودم. همین موضوع و تشویق معلم ادبیات باعث شد تا به عالم شعر و ادب روی آورم». سبک و سیاق آثار مشفق آمیزه ای از سبک هندی و عراقی می باشد و با این که در اکثر قالبهای شعر فارسی از جمله غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و از همه مهمتر اخوانیات طبع آزمایی کرده است، قالب غزل قالب مورد علاقه وی بوده است.
...در ادبیات عرفانی فارسی، به خصوص در شعر، جام و برخی واژههای تقریباً هم معنی با آن، مانند پیمانه و پیاله و ساغر، معانی اصطلاحی نزدیک به هم دارند. ام، هنگامی که به تنهایی به کار میرود، رمزی برای بیان مفاهیم و اصطلاحات گوناگون عرفانی است، از قبیل عشق، معرفت، وصال، تجلیات الاهی، عالم هستی،تعینات ذات در مرتبه اسما و صفات، حقایق و اسرار الاهی و نیز احوالی که در طی سلوک به سالک دست میدهد و در نتیجه آن احوال، سالک مجذوب (جذبه) می شود یا معرفت و گشایشی معنوی برایش حاصل میگردد. گاه نیز جام استعاره از لب و چهره معشوق ازلی است و اشاره به انواع تجلیات الاهی دارد. مشفق کاشانی از سنین کودکی علاقمندی خود به شعر را نشان داد و سرودن شعر را آغاز کرد. وی در ارتباط با مشوق خو د و اولین تجربه شعری خود گفته است: «اولین مشوق من مادرم بود که در سنین کودکی غزل های حافظ را برایم زمزمه می کرد و من با علاقه ای عجیب گوش می دادم و وقتی احساس کرد که در این زمینه استعدادی دارم و می توانم پیشرفت کنم، توجه او بیشتر جلب شد. در کلاس چهارم ابتدائی با کمک مادرم شعر کمی ابتدائی برای معلم سرودم. همین موضوع و تشویق معلم ادبیات باعث شد تا به عالم شعر و ادب روی آورم». سبک و سیاق آثار مشفق آمیزه ای از سبک هندی و عراقی می باشد و با این که در اکثر قالبهای شعر فارسی از جمله غزل، قصیده، مثنوی، رباعی و از همه مهمتر اخوانیات طبع آزمایی کرده است، قالب غزل قالب مورد علاقه وی بوده است.
از زمان قدیم درباره شاهنامه فردوسی کتابهای مختلفی از جمله فرهنگ لغات شاهنامه نوشته شده است؛ یکی از این کتابهای معروف، «فرهنگ لغات شاهنامه» عبدالقادر بغدادی است که تا روزگار کنونی حفظ شده است. وی این کتاب را در اواسط قرن یازدهم هجری قمری به زبان ترکی استانبولی به رشته تحریر درآورده است. این فرهنگ را یکی از جامعترین فرهنگ لغات شاهنامه موجود در جهان دانستهاند. مجموع مدخلهای این اثر بالغ بر 1598 فقره است که با احتساب واژههایی که به مناسبتهای مختلف ذیل برخی از مدخلها وجود دارد، میتوان تعداد واژهها را بسیار بیشتر از این مقدار دانست. نویسنده بعد از انتخاب واژه فارسی، معادل ترکیاش را آورده و سپس مثالهای لازم را ذکر کرده است.
مولف در این کتاب (ادبیات ترک) ادبیات دیوانی ترک را به محک نقد زده و بر نکتههایی از آن ادبیات دست گذاشته است که ادبیات ایران و عرب هم نمیتواند در بر بگیرد چرا که ادبیات دیوانی اصطلاحا به آن شاخه از ادبیات اطلاق شده است که بعد از قرن پنجم هجری تحت نفوذ ادبیات ایران و عرب، مخصوصا قوالب شعری، مضامین، عروض، صور خیال و لغات و ترکیبات ادب ایرانی پایهگذاری شده و از قرن هفتم هجری به بعد رواج پیدا کرده و در قرن دهم هجری به اوج خود رسیده است و در قرن نوزدهم با پیدا شدن ادبیات تنظیمات تقریبا از میان رفته است. بسیاری از مطالب عنوان شده در این کتاب با آنکه در نقد و بررسی ادبیات ترکیه است، اما مصداق بسیاری از آرای مولف در ادب فارسی را هم شامل میشود.