موضوع کتاب درباره علم نجوم و کرونولوژی است. مدارک اصلی نگارش این دفتر دو کتاب از ذبیح بهروز است. نویسنده نتایج و حاصل آن پژوهشها را به زبان ساده در این کتاب آورده است. نویسنده کتاب اصلان غفاری است کهدر سال 1367 توسط سازمان انتشاراتی فروهر منتشر شده است.
کهن ترین علم طبیعی دانش نجوم است. بابلی ها و یونانی ها در توسعه و گسترش آن بیش از فیزیک و شیمی و فناوری کوشیدند. این که اصولا چرا آدمی به مطالعه دانش نجوم می پردازد نیاز به توجیه دارد. این کتاب مخصوص ریاضی دانان و منجمان نیست، بلکه مخاطب آن تمام کسانی است که به تاریخ دانش و فرهنگ در روزگار باستان دلبسته باشند. پس وظیفه خود می دانم تمام مفاهیم نجومی که در متن کتاب آمده است را با روشنی توصیف کنم...
قریب به 15 سال پیش، ویژگی های "کبیسه خماسی" نظر نگارنده را به خود جلب کرد، چون فاصله کبیسه خماسی نسبت به کبیسه ماقبل آن، به طور غیرمتعارف، پنج سال می باشد و این اختلاف زمانی موجب انطباق دائمی سال جلالی با سال شمسی حقیقی می گردد ولی تا آن تاریخ قاعده علمی دقیقی برای بیان توالی کبیسه های خماسی بیان نشده بود و عادی یا کبیسه بودن هر سال از روی نتایج رصد همان سال مشخص می شد. به منظور متمایز ساختن سال های کبیسه خماسی از کبیسه عادی، در راقم سطور این تمایل پدید آمد که تا جدول مطردی جست و جو کند و تشخیص سال های کبیسه خماسی را بر پایه های مطمئنی استوار سازد. معهذا تلاش های اولیه ای که در این راه صرف گردید عقیم و بی ثمر ماند تا بلاخره پس از چند سال فترت کوشش جدیدی آغاز شد و چگونگی توالی کبیسه های خماسی در مرحله یکم و مبداء تاریخ جلالی در مرحله دوم روشن گردید. چند سال پیش از آن که حساب توالی کبیسه های خماسی به دست آید از سال های زندگی زرتشت رفع ابهام به عمل آمد و تاریخ بعثت زرتشت در سال 918 ق.م مشخص گردید در حالی که در مآخذ انتشار یافته، دوران ظهور زرتشت از 6000 تا 570 سال پیش از میلاد نوشته شده است...
نگارنده در پژوهش حاضر درصدد اثبات این نکته است که لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران، واقعیت تاریخی ندارد .وی معتقد است که این هجوم هیچگاه صورت نگرفته و آن چه در این خصوص بیان شده، قصهای جعلی، ساخته قرون بعد برای اغراض خاص بوده که به ویژه در قرون اخیر تلاشهای فراوانی، از سوی محققان غربی برای صورت تاریخیدادن به آن، انجام گرفته است .مولف درباره این تحقیق مینویسد" :سفر جنگی اسکندر یکی از موضوعاتی است که در بین حوادث تاریخی قدیم بیش از هر چیز درباره آن قلم فرسایی شده و غربیان باتعصب خاصی آن را به عنوان غلبه علم بر جهل و سیطره اروپا بر آسیا،یاد کردهاند .ما بر خلاف شیوه تاریخنویسان اخیر که این سفر را حتمی فرض کرده و بعد در صدد تطبیق اسامی و حوادث با واقع برآمده و از این راه دچار زحمت شدهاند کیفیات مختلف آن سفر را مورد نقادی قرار دادهایم و اگر چه بیرون کشیدن حقایق از پس قرون و اعصار و از لابهلای اغراض و افسانهها کار آسانی نیست ولی ما این راه را گشودهایم که اولا کورکورانه آنچه برای ما نوشتهاند را نپذیریم و در ثانی به گمان خود توفیق یافتهایم که اقلا ثابت کنیم که قسمت اعظم روایات سفر جنگی الکساندر مقدونی به شرق ساخته و پرداخته ذهن افسانهسازان قرون بعد است که به هیچ وجه از اوضاع جغرافیایی و اجتماعی ملل دیگر اطلاع نداشتهاند ."کتاب از دو بخش تشکیل شده است .موضوع بخش اول بررسی "سفر جنگی اسکندر "است که از جمله مباحث آن بدین قرار است" :افسانهها"، "دروغهای شاخدار"، "بحث در تطبیق اسامی قدیم و جدید"، "خط سیر اسکندر در داخل ایران"، "اسکندر در هند"، "اسکندر در راه بازگشت"، "سفر دریایی نئارخوس"، "مرگ الکساندر ."در بخش دوم تلاش شده "حقیقت داستان "مربوط به اسکندر بازسازی و بازگو شود .لازم به ذکر است که کتاب همچنین از دیباچهای به قلم ذبیح بهروز برخوردار است که در حدود نیمی از حجم کتاب را تشکیل میدهد .وی در این دیباچه تلاش کرده با استناد به دلایل زبان شناختی، دینی، کرونولوژیک و جغرافیایی بی پایه و غیر واقعی بودن لشکرکشی اسکندر را ثابت و در خاتمه زمینهها و علل برساختن و صورت تاریخی دادن این رویداد را توضیح دهد .شایان ذکر است که این کتاب نخستین بار در سال 1343و دومین مرتبه در سال 1355منتشر شده و اینک به چاپ سوم رسیده است .