منظور از تالیف کتاب یادگار عمر شرح کامل زندگانی نگارنده یا تدوین تاریخ معاصر نیست بلکه مقصود عمده ذکر و تجزیه و تحلیل اخلاق و عادات و احساسات و عواطف و عقاید و افکار و اطلاعات خویش و تشریح موجبات و عواملی است که آنها را در مولف بوجود آورده و باعث شده است که در هدف و منظور تا حدی کامیاب و به مقصود نزدیک شود. در جلد اول یادگار عمر از خاطراتی سخن رفته که مربوط به دوران کودکی و تحصیل در اروپا و دوازده سال اول ورود به خدمت کشور بوده است. در جلد مذکور تمام مطالب بدون پردهپوشی تا 1309 به سلک تحریر درآمده و نخستین بار در 1338 به طبع رسیده است. جلد دوم راجع است به تاسیس دانشگاه تهران و پارهای از خاطرات از 1309 تا 1319 که با رعایت مقتضیات وقت نوشته شده و در 1345 انتشار یافته است. فصل سوم کتاب شامل پنج فصل و این عناوین است: تاسیس اداره کل انتشارات، دوران وزارت فرهنگ، نمایندگی مجلس موسسان و مجلس سنا، تدریس در دانشگاه تهران، و خاطرات گوناگون دیگر مثل انجمن ایران و آمریکا، چهارمین کنگره بینالمللی هنر و باستانشناسی ایران، صدمین سالگرد تولد پروفسور براون و ...
"بلند آفتاب خراسان "مجموعهای است مشتمل بر نوشتهها و سرودههایی که پس از درگذشت "محمدتقی ملکالشعرای بهار "در مراسم تشییع جنازه وی و طی چند سال به مناسبتهای مختلف از جمله مراسم یادبود آن استاد در نشریات فارسی به چاپ رسیده است .این مجموعه متشکل از دو جلد است که جلد اول آن در سه بخش تنظیم شده است :بخش اول مشتمل است بر گزارشها، مقالهها و تحقیقات مختلف مربوط به زندگی و شخصیت بهار ;بخش دوم، برگزیدهای است از اشعاری که در رثای استاد سروده شده است ;بخش سوم حاوی چند مطلب در نقد و معرفی کتاب "بهار و ادب فارسی "است که نگارنده در سال 1351در دو مجلد آن را انتشار داده است .(این مطالب، اشاراتی است چند درباره نویسندگی ملک الشعرای بهار) .
سید هاشم موسوی حداد یکی از عارفان نامیِ شیعه و از شاگردان برجستهی سید علی قاضی بود. سید هاشم در شهر کربلا متولد شد و در نجف اشرف به تحصیل علمِ دین پرداخت. این طلبهی وارسته هیچ در بند دنیا و تجملات مادی نبود، و از درآمد حاصل از نعلسازی، به سادهترین شکل ممکن روزگار میگذرانید؛ در واقع لقب حداد (به معنی آهنگر) با توجه به حرفهی ایشان به وی اطلاق شد. سید هاشم حداد در سال 1279 متولد شد، و به سال 1363 از دنیا رفت. از وی نامههایی چند به جامانده، که توسط شاگردشان، سید محمدحسین حسینی طهرانی گردآوری شده، و ذیل کتاب روح مجرد در اختیار علاقهمندانِ این موحد نامی قرار گرفته است. در کتاب نامبرده همچنین، در باب مهمترین رئوس فکری و جالبتوجهترین اعتقادات دینی حاج سید هاشم موسوی حداد نیز بحث شده است. کتاب روح مجرد در قالب دوازده بخش کلی تنظیم گشته است. سید محمدحسین حسینی طهرانی که خود یکی از بزرگان حوزه و از عالمان شاخص دوران به شمار میرود، در کتاب روح مجرد نهایت همّ خود را به کار برده تا فقط پارهای از روشنای روح و قطرهای از دریای ایمان یار و استاد خود، حاج سید هاشم را بر ما که مخاطبین کتاب او هستیم، آشکار سازد. از بخشهای جالب توجه کتاب صوتی روح مجرد، خصوصاً باید به قسمتهایی اشاره کرد که در آنها اشاراتی به علاقهی حاج سید هاشم به عرفانِ مولوی و ابن عربی شده است؛ علاقهای که البته انتقاداتی را از سوی برخی از ظاهربینان متوجه ایشان نمود؛ اما به هر رو، مانعی در غور حاج سید هاشم در حالات عرفانی نشد.
عیسی صدیق، ملقب به صدیق اعلم (۲۸ خرداد ۱۲۷۳ تهران - ۱۵ آذر ۱۳۵۷ تهران)، ادیب، نویسنده و سومین رئیس دانشگاه تهران.او در تهران در محلهی بین بازارچه نایبالسلطنه و حمام قبله به دنیا آمد. پدرش میرزاعبدالله شاملو ملقب به صدیقالتجار اصفهانی از نوادگان میرزا مهدی خان استرآبادی بود. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس ادب، کمالیه و دارالفنون فرا گرفت. در سال ۱۲۹۰ جزو اولین گروه از دانشجویان اعزامی به خارج در دوره بعد از مشروطیت بود که عازم فرانسه شد. در سال ۱۲۹۷ دوره دانشسرای ورسای را به پایان رساند و از دانشگاه پاریس دانشنامه لیسانس در رشته ریاضی گرفت. همزمان با تحصیل در پاریس به عضویت در حزب سوسیالیست فرانسه در آمده بود. چندی نیز در دانشگاه کمبریج بهعنوان دستیار پروفسور ادوارد براون به مطالعه و تدریس زبان فارسی پرداخت. کمی بعد به فرانسه برگشت و توانست زبان فارسی را در ردیف زبانهایی قرار دهد که هر کس میتوانست به جای زبان خارجی در امتحانات رسمی انتخاب نماید. در سال ۱۳۰۹ عیسی صدیق بنا به دعوت دانشگاه کلمبیا برای مطالعه و تحقیق به آمریکا رفت و موفق به اخذ درجه دکتری در فلسفه از آن دانشگاه شد. همزمان با تحصیل در دانشگاه کلمبیا، بنا به درخواست عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار پهلوی، اقدام به تهیه و تنظیم طرح تاسیس دانشگاه (دارالفنون) تهران کرد. هم او بود که برای اولین بار واژه دانشگاه را به جای دارالفنون به کار برد. دکتر صدیق در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت و مامور تأسیس دانشگاه تهران شد. دکتر عیسی صدیق پس از بازگشت به ایران، ابتدا به سمت ریاست دارالمعلمین عالی انتخاب شد و سپس آن را هسته مرکزی دانشگاه قرار داد. پس از تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳، تا سال ۱۳۱۹ ریاست و استادی دانشسرای عالی و دانشکده علوم را عهدهدار بود. در سال ۱۳۱۹ اداره کل انتشارات و تبلیغات را تاسیس کرد و به عنوان اولین رییس آن منصوب شد. او توانست در طی یک سال که ریاست آن را به عهده داشت، به تشکیلات متشتت و از هم گسیخته در رادیو که هریک از فعالیتهایش در هنگام افتتاح زیرنظر بعضی از وزارتخانه ها انجام میشد ساماندهی کند. بعد از استعفای رضاشاه و تشکیل کابینه محمدعلی فروغی نیز این سمت را حفظ کرد. هرچند که یک بار به دستورشاه کم مانده بود از این سمت کنار گذاشته شود. مدتی نیز رئیس دانشگاه تهران بود. عیسی صدیق در تشکیل فرهنگستان ایران نیز نقش عمدهای داشت و به عنوان نایب رئیس فرهنگستان انتخاب شد. در همین دوره مجله آموزش و پرورش را بنیان گذاشت.
موضوع کتاب حاضر سخنرانی دکتر عیسی صدیق در تالار انجمن آثار ملی در سال 1348 است که درباره تقی زاده و شرح حال و خدمات او به تاسیس حکومت ملی و فرهنگ ایران، به مناسبت چهلمین روز درگذشت او برگزار شده و به چاپ رسیده است