موضوع این مقاله بررسی واژه ترده به معنی «موریانه» است که در دست کم دو متن کهن فارسی (ترجمه تفسیر طبری و کشف الأسرار و عدةالأبرار) آمده است. در این مقاله نشان خواهیم داد که واژه ترده پیشینهای بسیار کهن دارد و از ریشه هندواروپایی *terh1- به معنی «مالیدن، ساییدن، شکافتن، سوراخ کردن» مشتق شده است. شکلِ واژه ترده در ایرانی باستان *tardaka- بوده است. از آنجا که *-rd- ایرانی باستان در زبانهای ایرانی شمالغربی بر جای مانده، اما در زبانهای ایرانی جنوب غربی به -l- بدل شده و مصوت پیش از آن کشیده شده است، بازماندههای واژه ایرانی باستانِ *tardaka- را میتوان دست کم به دو صورت «ترده» و «تال» در برخی از زبانها و گویشهای ایرانی یافت.
کتاب گرانسنگ «ترجمه تفسیر طبری» ترجمهای است از تفسیر کبیر محمد بن جریر طبری که در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی (350 ـ 360) به وسیله هفت تن از دانشمندان قرن چهارم ترجمه شده و از کهنترین تفسیرهای قرآنی به زبان فارسی است. این کتاب دربرگیرنده لغات و تعبیرات بسیار زیبا و کهن پارسی است که با دقت بسیار در برابر کلمات وحی الهی گذاشته شده و از جهات گوناگون از جمله زبانشناسی، فقهاللغه فارسی، زبان و ادبیات فارسی، ترجمه قرآن، تاریخ تحول لغات و ... حائز اهمیت است. این کتاب شامل دو بخش است؛ بخش اول فرهنگ لغات قرآنی به فارسی است که از روی متن پارسی کتاب «ترجمه تفسیر طبری» برگزیده و در برابر کلمه قرآنی گذاشته شده است و بخش دوم فرهنگ فارسی به لغت قرآنی است که نخست کلمه با ترکیب فارسی ذکر شده و در مقابل آن کلمه قرآنی آورده شده است که کار یافتن مفاهیم قرآنی را برای محققان و پژوهشگران آسان نموده است.
کتاب گرانسنگ «ترجمه تفسیر طبری» ترجمهای است از تفسیر کبیر محمد بن جریر طبری که در زمان سلطنت منصور بن نوح سامانی (350 ـ 360) به وسیله هفت تن از دانشمندان قرن چهارم ترجمه شده و از کهنترین تفسیرهای قرآنی به زبان فارسی است. این کتاب دربرگیرنده لغات و تعبیرات بسیار زیبا و کهن پارسی است که با دقت بسیار در برابر کلمات وحی الهی گذاشته شده و از جهات گوناگون از جمله زبانشناسی، فقهاللغه فارسی، زبان و ادبیات فارسی، ترجمه قرآن، تاریخ تحول لغات و ... حائز اهمیت است. این کتاب شامل دو بخش است؛ بخش اول فرهنگ لغات قرآنی به فارسی است که از روی متن پارسی کتاب «ترجمه تفسیر طبری» برگزیده و در برابر کلمه قرآنی گذاشته شده است و بخش دوم فرهنگ فارسی به لغت قرآنی است که نخست کلمه با ترکیب فارسی ذکر شده و در مقابل آن کلمه قرآنی آورده شده است که کار یافتن مفاهیم قرآنی را برای محققان و پژوهشگران آسان نموده است.
امروز طنین دلنشین زبانها و گویشهای ایرانی را در جای جای ایران زمین میتوان شنید. قرنهاست که مادران پاکنهاد این مرز و بوم واژهها، حکایتها، ضربالمثلها و ترانههای اصیل ایرانی را در قالب گویشهایی چون آرانی، آشتیانی، آمُرهای، ابوزیدآبادی، ابیانهای، اردستانی، افتری، انارکی، الویری، بادرودی، بختیاری، بشاگردی، بلوچی، بهدینی، بیابانکی، بیدگلی، پایونی، تاتی، تالشی، تفرشی، جوشقانی، خوانساری، خوری، دشتستانی، دوانی، زفرهای، سدهی، سُرخهای، سمنانی، سنگسری، سویی، سیوندی، فریزندی، قُهرودی، کردی، کشهای، کفرانی، کهکی، گزی، گورانی، گیلکی، لارستانی، لاسگردی، لری، مازندرانی، محلاتی، مهرجانی، میمهای، نائینی، نطنزی، وانشانی، ورزنهای، وفسی، ویدری و یرندی، یا در قالب لهجههای شیرینی چون اصفهانی، بیرجندی، تهرانی، قائنی، کرمانی، مشهدی، نیشابوری، همدانی و یزدی در گوش فرزندان دلبند خود زمزمه میکنند.
یکی از مهمترین و در عین حال، جذابترین حوزهها در زبانشناسی ایرانی کشف و بازسازی ویژگیهای زبانها و گویشهایی است که هیچ شاهد مستقیمی از آنها بر جای نمانده است. از میان زبانهای ایرانی باستان که در اواسط هزاره نخست پیش از میلاد در پهنه وسیعی از مرزهای شمالی چین در شرق تا سواحل شمالی دریای سیاه در غرب، رواج داشت، تنها آثار مستقیم دو زبان بر جای مانده است: فارسی باستان به خط میخی در کتیبههای شاهنشاهان هخامنشی که متأخرترین آنها متعلق به اردشیر سوم (پادشاهی: 359 ـ 338 ق م) است، و اوستایی با دوگویش گاهانی (یا متقدم) و متأخر، که قرنها سینه به سینه نقل میشد و سرانجام در سده چهارم میلادی در زمان پادشاهی شاپور دوم ساسانی (309ـ 379 م) به خطی مخصوص به نگارش درآمد.