نویسنده کتاب "گویش و فرهنگ الیگودرز" درباره انگیزه تالیف کتاب میگوید: "از دیر زمان یعنی از ابتدای شروع به کار معلمی پیوسته در این فکر بودم تا درباره آداب و رسوم و گویش و فرهنگ مردم منطقه جاپلق و بربرود بخصوص ساکنان الیگودرز مطالبی را گردآورم و به طور مدام و پیگیر وقتی به کلمه یا ترکیبی برمیخوردم که ویژه مردم الیگودرز و در محاوره آنان بکار میرفت یادداشت مینمودم و در کنار کار تدوین و گردآوری لغات و ترکیبات زبان محلی را دنبال نمودم و مطالبی دیگر را که با عنوان کتاب همآهنگی داشت به آن اضافه میکردم. با عنایت به خداوند متعال و همیاری بسیاری از دانشپژوهان و فرهنگدوستان موفق به تهیه این مجموعه گردیدم". کتاب حاضر توسط سید کمال رضوی نگاشته و در سال 1373 توسط انتشارات محیا منتشر شده است.
در این مجموعه سیزده مقاله درباره جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، رجال شناسی و ادبی منطقه و مردم((لرستان)) با این عناوین گردآمده است : ((لرستان در دایرهالمعارف اسلام/ مینو رسکی زروان لرستانی))، ((سید جعفر کشفی/ مجتبی مقدسی))، ((یک روز از زندگانی گونگادین/ عبدالکریم جربزهدار))، ((بازگیرها/ علیداد برزویی))، ((پیشنهاد انضمام حکومت ولایات ثلاث به ایالت بروجرد و لرستان/ غلامرضا عزیزی))، ((چهار سند تاریخی درباره دالوندها/ حمیدرضا دالوند))، ((کارگزاران لرستان/ سید فرید قاسمی))، ((وجه تسمیه تاریخی بدرآباد/ سعادت خودگو))، ((نمایش در خرمآباد/ هرمز زندی))، ((قدم خیر/ توکل حیدرزاده خرمآبادی))، ((یک ترانه لری/ شیرین وطندوست))، ((سالنامه دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد/ سید فرید قاسمی)) و ((یادگارهای ماندگار/ عبدالله آفاق)) .
تمدن نظم اجتماعی است که بر اثر آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود. به اعتقاد جمعی تمدن یا مدنیت بر سازمان اجتماعی و نظام اخلاقی و فعالیت فرهنگی اطلاق می شود. و تراوشهای فکری بشر را که از دیرباز تاکنون برای اعتلای خویش اندیشیده و سبب تعالی ملت ها شده است فرهنگ می خوانند. گروهی از انسان ها که از تشکیل منظم و معینی پیروی می کنند و در لوای آن به زندگانی خویش ادامه می دهند جامعه گویند و چون تمدن را مجموعه منظمی از کردارهای اکتسابی خاص هر جامعه نیز دانسته اند. بنابراین تمدن و جامعه همواره قرین یکدیگرند گو اینکه هر یک پدیده ای خاص محسوب می گردند و از هم جدا هستند. آنچه این دو عنصر را بهم پیوند می دهد فرد است که از جهتی تشکیل جامعه را می دهد و از دگرسوی با رفتار و آداب خود بنای تمدن را در جامعه می نهد، بنابراین هر فردی مبین جزئی از تمدن خویش است و به تنهایی نمی تواند معرف همه جلوه های تمدن خود باشد ولی گروه افراد متشکلی که جامعه ای را پدید می آورند می توانند معرف تمدن خود باشند و این نکته نیز مشخص است که نمی از ممیزات و اختصاصات هر تمدن در جهت خواست جامعه سیر می کند و نیز خاصیت اصلی هر تمدن در این است که بقا و آسودگی جامعه ای را که بدان مرتبط است تامین نماید از اینجاست که جوامع بشری به وسایل و فنون مختلف تجهیز می شوند تا مردم را در برابر مشکلات حیات یاری کنند...