نویسنده کتاب "گویش و فرهنگ الیگودرز" درباره انگیزه تالیف کتاب می‌گوید: "از دیر زمان یعنی از ابتدای شروع به کار معلمی پیوسته در این فکر بودم تا درباره آداب و رسوم و گویش و فرهنگ مردم منطقه جاپلق و بربرود بخصوص ساکنان الیگودرز مطالبی را گردآورم و به طور مدام و پیگیر وقتی به کلمه یا ترکیبی برمی‌خوردم که ویژه مردم الیگودرز و در محاوره آنان بکار می‌رفت یادداشت می‌نمودم و در کنار کار تدوین و گردآوری لغات و ترکیبات زبان محلی را دنبال نمودم و مطالبی دیگر را که با عنوان کتاب هم‌آهنگی داشت به آن اضافه می‌کردم. با عنایت به خداوند متعال و همیاری بسیاری از دانش‌پژوهان و فرهنگ‌دوستان موفق به تهیه این مجموعه گردیدم". کتاب حاضر توسط سید کمال رضوی نگاشته و در سال 1373 توسط انتشارات محیا منتشر شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

661e8efb00522.jpg

جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان

علی محمد ساکی

سرزمین کهنسال دلاوران ایران باختری از نظر جغرافیای تاریخی و تاریخ مرموز و ناشناخته است. اگر آنطور که در خارج از ایران محققانی چون هرتسفلد، دمرگان، مینورسکی، رالنسن، سر ارول استین برای بررسی گذشته های این سرزمین کوشیده اند فضلای کشور نیز توجهی ابراز می داشتند. اینک بسیاری از زوایای تاریک تاریخ چند هزارساله میهن ما روشن شده بد. نخستین کتابی که درباره لرستان به چاپ رسید مجموعه ای از غلامرضا خان والی و انیس المسافر نام داشت. کتاب مذکور در بوشهر به چاپ رسیده و مشتمل بر آگاهی هایی در مورد جانوران شکاری و فرمانروایان لر از حسین خان والی تا زمان مولف است، پس از آن باید از جغرافیای نظامی لرستان تالیف سپهبد رزم آرا نام برد که مشتمل بر جغرافیای مناطق با توجه به جنبه نظامی انها و ورود قوای دولتی به لرستان و سرکوبی عشایر این منطقه می باشد. آقایان بهمن کریمی و محمدعلی امام شوشتری نیز چند صفحه ای از کتابهای جغرافیای تاریخی غرب ایران و تاریخ جغرافیایی خوزستان را به لرستان اختصاص داده اند. با این حال تا به امروز کتابی که منحصر به تاریخ یا جغرافیای تاریخی این قسمت از ایران باختری باشد تالیف نشده است.

661539573afc0.jpg

درخششهای تیره

آرامش دوستدار

آرامش دوستدار در اين کتاب، «روشنفکری ايرانی» که «هنر» آن در نينديشيدن می‌باشد، به گونه‌ای بنیادین نقد می‌شود و سنجشگرانه در رفتار فرهنگی ما می‌کاود تا کارسازی فرهنگی‌مان را روشن سازد. فرهنگ ما چون دينی بوده و مانده، در سراسر رويدادش «ناپرسنده‌ی پرسشنما» بوده است. ناتوانی ما در پهنه‌ی مسلط فرهنگی، ناشی از «دينخويی» و مآلا ناپرسايی فرهنگی ما بوده است. «دينخويی» رويکردی ا‌ست که از انديشدن و پرسيدن می‌گريزد و از نزديک شدن به هر پرسش بغرنج و ناسازگار با دستورالعمل‌های فرهنگ مستولی در جامعه می‌پرهيزد.