در مقاله حاضر، با برگزیدن 400 نمونه از متون علمی و آموزشی، داستانی و روزنامهای و در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند هلیدی (HALLidAy) و نیز دستور و ارجاع فولی (FOLEY) و وَنوَلین (VAN VALIN) به بررسی ارتباط بین ساخت اطلاع از یک سو، و واجشناسی، معنیشناسی، ساختواژه و نحو از سوی دیگر پرداختهایم. همچنین، مزایا و معایب هر یک از این نظریهها در مورد ساخت اطلاع مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی دادههای زبانفارسی حاکی از آن است که ارتباط بین ساخت اطلاع از یک سو، و واجشناسی، معنیشناسی، ساختواژه و نحو از سوی دیگر منظم و قاعدهمند نیست. همچنین پژوهش حاضر نشانگر آن است که علیرغم شیوه تحلیل متفاوت و کاستیهای موجود در هر یک از این دو نظریه به دلیل تشابه در ماهیت نقشگرای هر دو، میتوان گفت که نتایج به دست آمده در چارچوب این دو رویکرد از شباهت بسیار زیادی برخوردارند.
کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است
یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
در مقاله حاضر با برگزیدن یازده فیلمنامه و نمایشنامه از آثار محسن مخملباف به بررسی 120 جمله نشاندار حاصل از عملکرد دو فرایند مبتداسازی و مجهولسازی پرداختهایم. در این پژوهش بر آن است تا شأن اطلاعی عنصر پیشایند شده در هر یک از این دو فرایند تعیین گردد. همچنین نقش اطلاعی دو فرایند مذکور در بافت زبانی خود بر اساس انواع ساخت اطلاع کانونی و نیز عوامل مؤثر در تعیین اطلاعی دو فرایند فوق مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که بسامد وقوع سازههای پیشایند شده که حاوی شأن اطلاعی [+ نو] هستند، بالا است. از سوی دیگر وقوع دو فرایند مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که بساند وقوع سازههای پیشاینده شده که حاوی شأن اطلاعی [+ نو] هستند، بالا است. از سوی دیگر وقوع دو فرایند مذکور تابع سه نوع ساخت اطلاع کانونی از فبیل ساخت جمله ـ کانونی، گزاره ـ کانونی و موضوع ـ کانونی میباشند. وضعیت شناختی و گفتمانی موجودیتهای کلامی و نیز اهمیت موضوعی آنها میتواند بساند وقوع هر یک از انواع ساختهای اطلاع کانونی و نیز چگونگی کد گذاری آنها را در سطح نحوی جمله تحت تأثیر قرار دهد. همچنین یافتهها نشان میدهند که از جمله عوامل مؤثر در تعیین نقش اطلاعی دو فرایند مبتداسازی و مجهولسازی عبارتند از: آشنایی فرضی گوینده و با ذهنیت و دانش پیش انگارهای شنونده، در نظر گرفتن شرایط بافتی (زبانی یا غیرزبانی) دخیل در کاربرد جملات از جمله معرفگی و ارجاع.