یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...
فرهنگ حاضر مرکبی از واژه های عربی، فارسی، ترکی، فرانسه ولاتین (به ضمیمه واژگان نو فرهنگستان) است که داخل زبان فارسی شده و به طورکلی مورد استفاده عموم طبقات قرار خواهد گرفت و به خاطر سهولت در تلفظ که مراجعین گمراه نشوند و همه کس به آسانی بتواند تلفظ صحیح هر واژه ای را پیدا کند لغات این فرهنگ را به وسیله اعراب و زیر و زبر مشخص کرده و از طریق ای که در سایر لغت نامه ها برای تعیین تلفظ انتخاب گردیده و برای همه کس قابل استفاده نیست چشم پوشی شده است.
در کتاب درآمدی بر دایره المعارف علوم اجتماعی دكتر ساروخاني از استادان قديمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران، متخصص در جامعه شناسي خانواده و ارتباطات جمعي است و اين امر در توصيف او در واژه هاي مربوط به اين دو رشته مشهود است. دكتر ساروخاني در دايرة المعارف علوم اجتماعي علاوه بر معاني واژه ها، توصيف دقيق و مبسوطي از هر واژه را با ذكر مسائل جانبي و گاه نظر يات مربوط به واژه ها را آورده است و از اين طريق فرهنگ واژگان را به يك دايرة المعارف تبديل كرده است.