امیرمهدی بدیع، پژوهشگر و نویسنده برجسته ایرانی، هرچند از سن 18 سالگی به فرنگ رفت و تا پایان عمر در آن دیار ماند، اما یک ایرانی کامل و واقعی باقی ماند و خدمات پرشماری به عالم فکر و فرهنگ، و ایران پژوهی کرد.او در 18 دیماه 1294 خورشیدی در همدان زاده شد. پس از درگذشت پدرش، دکتر مهدیخان بدیعالحکما، به امیرمهدی بدیع شهره شد. تا سال 1312 دروس ابتدایی و متوسطه را در ایران خواند و آنگاه راهی فرانسه شد. تا سال 1316 در پاریس مجدداً متوسطه را تکمیل کرد و سپس وارد دانشگاه لوزان سوییس شد تا در فیزیک و ریاضیات تحصیل کند. در سالهای 1319 و 1320 به مدرسه عالی رم در ایتالیا رفت و زبان و ادبیات لاتین خواند. تا سال 1326 به مدرسه عالی پلیتکنیک زوریخ سوییس درس خواند و در رشتههای ریاضیات و فلسفه علوم، موفق به اخذ درجه دکترا شد. بخشی از این سالها برابر بود با جنگ دوم جهانی، که بر امیرمهدی بسیار دشوار گذشت. او در نبود هزینه، با بردباری و قناعت زیست و پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، راهی دهکده ایتالیایی زبان اسکونا در شرق سوییس شود. در آنجا بود که تحقیقات وسیع خود را آغاز کرد و تا پایان عمرش در آغاز شهریورماه 1373 ـ سپتامبر 1994 ـ آثار مهم و متعددی خلق کرد. آثار امیرمهدی بدیع، اگرچه دیرهنگام، اما بالاخره به دست پارسی زبانان رسید. او با تسلط به زبانهای باستانی یونانی و لاتینی و زبانهای زنده فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و ایتالیایی، آثار کلاسیک یونانی را به دقت خواند و آثار فلسفی مهم را تا زمان خود مورد پژوهش قرار داد. کتاب مهمی به نام «اندیشه روش در علوم» به زبان فرانسه، در 7 جلد (سوییس، 1953) چاپ کرد و جایگاه معتبری در میان متفکران اروپایی یافت. کتاب دیگر او در 2 جلد به نام «پندار گسترشپذیری بیپایان حقیقت» (سوییس، 1957) نیز از آثار عالی فلسفی این مرد بود که به زبان فرانسه نوشت و تسلط او را بر معرفتشناسی به خوبی نشان میدهد. امیر مهدی بدیع نویسنده کتاب میگوید: "این کتاب در دو جلد ترجمه شده و به چاپخانه سپرده شد تا هرچه زودتر تاریخی از مراحل گوناگون دانش شناختی فراهم آید و دانسته شود که سرچشمه معرفت آدمی از کجاها است. و کسانی که درصدد یافتن این سرچشمهها برآمدهاند چگونه میاندیشیدهاند و چرا طرز تفکرشان چنان بوده است و چه تاثیری در پیشرفت علم و دانش داشتهاند و اینکه امروز بار الفاظ و مفاهیم کهن که برای معانی خاص و محدود زمان خود وضع شده بود چگونه بر دوش علم و معرفت تحول یافته و دگرگون شده زمان حاضر سنگینی میکند.
معرفی و شرح حال مشاهیری که از 5500 سال به این طرف بر صحنه تاریخ آدمی پدیدار گشته اند. رفتار و گفتار فرزانگان ، سراسر، حكمت آميز و براي همگان ، درس آموز است. اين كردارها و رفتار ها ، از آنان سيمايي پر فروغ ساخته است كه چونان مشعلي فروزان مسير علم و زندگي را نورباران مي كند. سرگذشت دل نشين اين فرزانگي ها در كتاب هاي مختلف به صورت پراكنده آمده است ؛ از اين رو ، تدوين ، دسته بندي و گلچين كردن آنها ضروتي است كه امر مطالعه را براي مشتاقان آسان مي سازد.
نویسنده کتاب در مقدمه کتاب می گوید: برای شناسایی میزان تمدن و ترقی هر ملتی باید در پیشرفتهای رشته های گوناگون فنون و دانش آن ملت بررسی کنیم و چون سیر دانش با پیشرفت اندیشه های فلسفی و فرهنگی اعم از "شعر، هنر، موسیقی، زبان، خط تاریخ و حکمت" بستگی دارد بنابراین برای اینکه بخواهیم به نمود تعالی و پیشرفت یا راز سقوط و انحطاط یک ملت و کشور بنگریم باید به تاریخ فرهنگ آن کشور مراجعه کینم. در کتاب حاضر که به شناخت اصطلاحات فلسفی متافیزیک و مختصری از تاریخ فلسفه و شرح عقاید فلاسفه ایران و مغرب زمین اختصاص یافته حاصل یادداشتهایی است که سالیان پیش به هنگامیکه افتخار تدریس فلسفه را در دبیرستانهای کرمانشاهان به عهده داشته ام جمع آوری شده است و به ویژه سعی شده مطالب یاد شده در سطح برنامه دوره دوم رشته ادبی دبیرستانها باشد
این دفتر برگردانده بخشی از کتاب فهرست توصیفی دانشها، فنها و هنرها نوشته جوزف تیکوساینر از انگلیسی به فارسی است. نویسنده در این بخش فهرستی از پیرامون هزار و پانصد نام دانش و هنر و فن را فراهم آورده و برای هر یک تعریف کوتاهی داده است. چون بسیاری از نامهایی که نویسنده در این بخش از کتاب خود داده است برابر فارسی ندارد یا اگر برابری دارد از پذیرش همگانی برخوردار نیست بایسته دیده شد که هرچه زودتر این بخش به فارسی برگردانده شود، و به عنوان یکی از شماره های "پیشنهاد شما چیست" چاپ و نشر گردد تا با آگاهی و بهره جوئی از نظر دانشمندان فارسی زبان و فارسی دان جهان برای همه دانشها و فنها و هنرها نام فارسی برگزیده شود.
اینکه جریانهای بزرگ اندیشه معاصر از افکار هگل سرچشمه میگیرد، امری است که همه میدانند و همگان به آن معترفند. ولی اینکه واقعا آن افکار چه بود و کسانی که خود را به هگل نسبت میدهند تا چه حد از فلسفه او الهام گرفته و رهنمودهای آن را محترم شمردهاند، داستان دیگری است که هنوز میتواند و باید مورد بحث واقع شود. چون سه فلسفه اصلی از فلسفههای معاصر بسیار مزورانه خود را منسوب به هگل میدانند، شاید چنین تصور رود که اندیشههای کتاب «نمودشناسی ذهن» واقعاً کاربرد خود را در این فلسفهها یافته و هرچه را میتوانسته است در خود داشته باشد، به صورت قطعی بیروه داده است، ولی هرگز چنین نیست و دلیل واضح آن این است که هیچیک از این فلسفهها در وضع و حالی نیست که بتواند قانون اندیشه هگلی را که درک و بیان حقیقت نه همچون یک جوهر بل همچون یک ذهن اندیشنده است، پاس بدارد. بزرگترین فیلسوفان سنت ما بعد الطبیعه غربی ،از پارمندیس و افلاطون و ارسطو گرفته تا دکارت و کانت و هگل اصحاب اصالت ماهیت بوده اند و حذف و طرد «وجود»از مابعدالطبیعه منجربه ایجاد ما بعد الطبیعه هایی نا منطبق با نظام وجودی عالم شده و حتی اگزیستانسیالیسم معاصر با دعوی بازگشت به وجود از درک حقیقی وجود بازمانده و شبحی تهی را جانشین آن کرده است. در این میان تنها یک فیلسوف از این آزمون سرافراز بیرون آمده است و او کسی نیست جز...تحلیل های ژرف و موشکافانه نویسنده از فیلسوفانی همچون افلاطون ،ارسطو،ابن سینا،ابن رشد،آکویناس،کانت،هگل و کی یر کگارد به این کتاب عمقی در خور توجه داده است. گئورگ ویلهلم فریدریش هگل ؛ فیلسوفی آلمانی در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت، واقع در جنوب غربی آلمان، به دنیا آمد. از کودکی در زمینههای گوناگونی مانند ادبیات، فلسفه، و موضوعات مختلف دیگر، به مطالعه میپرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود.