جمهوری شوروی اوزبکستان مهمترین جمهوری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در آسیای مرکزی، اگرچه همسایه دیوار به دیوار ایران نیست، ولی با ملل ساکن فلات ایران و از جمله کشور ما سوابق تارخی دارد. در عین حال علقه معنوی و پنهانی بین مردم کشور ما و مردم اوزبکستان از قرنها پیش توسط شعرا و بزرگان دو قوم برقرار بوده و رجال علم و ادب ایران در این سرزمین همواره مورد محبت و احترام بودهاند. این کتاب دربرگیرنده یادداشتهای سفر بزرگ علوی به اوزبکستان است که به مناسبت جشن پانصدساله علیشیر نوایی در سال 1327 صورت گرفته است.
ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...
در نوشتار حاضر نخست ابزار و لوازم توليد و توسعه علمي معرفي ميشود، سپس شيوههاي گفت و گو و ويژگيهاي آن تشريح ميگردد .کتاب با مقالهها و خطابههاي مولف که با موضوعات متفاوت نگاشته شده به پايان ميرسد .عناوين برخي از مقالات و خطابهها بدين قرار است .از آن جمله عبارتاند از" :نبرد با گرسنگي در جستجوي امنيت غذايي"، "انقلاب اسلامي و پژوهشهاي جامعه شناختي درباره آن"، "بانک توسعه اسلامي موقعيت و وظايف آن"، "چگونه شهر آدمي را دگرگونه ميسازد"، "ساخت و ساز مسايل اجتماعي و اجرايي آن"، "معماري و هويت شهري"، "سير و سياحت و سفر "و "شوراهاي شهر و روستا، برنامهها و دل مشغوليها ." همانند دفتر یا جلد اول "یک حرف از هزاران" تحلیل های عنوان شده در این جلد نیز با مباحث جامعه شناسی به ویژه جامعه شناسی آثار تمدنی و فرهنگی نسبتی دارند...
اکثر کتابهای علوی به زبانهای مختلف (حتی ازبکی) چه در غرب و یا شرق ترجمه شده اند، فقط به نظر نمیرسد که کتاب « اوزبکها» (تهران 1327) که سفرنامه مسافرت او به ازبکستان در زمان اشتغال در « انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی» میباشد و بندرت در نوشته ها از آن یاد شده، ترجمه شده باشد. این کتاب در برهه ای نوشته شده که استالین تبر تقسیم را بر ورارود کوفته ، تاجیکستان کوچکی بر پا کرده و مناطق وسیع پارسی زبان مثل سمرقند و بخارا را در کشور نوپایی بنام ازبکستان و با زبان رسمی ترکی جغتایی که حالا ازبکی نامیده میشد جای داده است. علوی همچنانکه از عنوان کتاب نیز پیداست در این کتاب به ندرت از کلمه« تاجیک» وبسیار زیاد از اصطلاح «اوزبک»استفاده کرده ونیز به پارسی گویی مردم آن سامان کم بها داده است: «در راه مابین سمرقند و فرودگاه این شهر یک نفر شوفر که بفارسی شکسته ای گفتگو مینمود...». البته بعد ها او در کتاب « گذشت زمانه» در باره افکار گذشته سیاسی اش نوشته است: « ...به علاوه من در آن زمان تحت تاثیر حزب توده و استالینیسم بودم و هرچه دانای کل میگفت و مینوشت می پذیرفتم و در صحت آن شک نمیکردم».