قرآنپژوهان بسیاری، واژگانی چند در قرآن کریم را عربی ندانسته و از تعریب اصل آن واژهها سخن گفتهاند، اگر چه جمعی با استناد به آیاتی که در آنها قرآن کریم عربی دانسته شده است، به مخالفت با این دیدگاه پرداختند، ولی رای آنها با استقبال شایانی از سوی اندیشمندان قرآنی مواجه نگردید، از دیگر سو، برخی با تمسک به وجود واژگان غیر عربی در قرآن، اعجاز آن را هدف قرار دادند، به گمان این که پیامبر(ص) آنها را از صحابیان غیر عرب و جز آنان فرا گرفته است. در این خصوص سهم زبان فارسی به ویژه از جهت تبادل فرهنگی ایرانیان و اعراب بیش از دیگر زبانها بوده است و معیاری مناسب برای پژوهش در اینباره میباشد. کاوش در ادب عرب نشان میدهد که این واژگان از زمانهای دور و پیش از طلوع آفتاب اسلام، در زبان عربی رایج بوده و عرب آنها را همانند کلمات اصیل عربی به کار میبرده است. بنابراین، هیچ یک از آن دو ادعا مورد پذیرش نمیباشند.
فرهنگ حاضر مرکبی از واژه های عربی، فارسی، ترکی، فرانسه ولاتین (به ضمیمه واژگان نو فرهنگستان) است که داخل زبان فارسی شده و به طورکلی مورد استفاده عموم طبقات قرار خواهد گرفت و به خاطر سهولت در تلفظ که مراجعین گمراه نشوند و همه کس به آسانی بتواند تلفظ صحیح هر واژه ای را پیدا کند لغات این فرهنگ را به وسیله اعراب و زیر و زبر مشخص کرده و از طریق ای که در سایر لغت نامه ها برای تعیین تلفظ انتخاب گردیده و برای همه کس قابل استفاده نیست چشم پوشی شده است.
از موضوعات مهم قرآن که نسبتا بخش عمده اى از آن را در بر مى گیرد موضوع «قصص» در آیات شریف الهى است که پیرامون زندگى رسولان و پیامبران و امت هاى آنان سخن مى گوید و بعضا زندگى فرد و یا افراد محدودى را نیز مطرح مى کند. اگر بخواهیم قرآن را به سه بخش تقسیم کنیم دو بخش نخست آن را «عقاید و معارف» و «قوانین و احکام» و بخش سوم آن را داستان هاى قرآن تشکیل مى دهد، و مى بینیم قصص قرآن در هر دو بخش سابق حضور دارد زیرا درگیرى و کشمکش هاى پیامبران با امت ها و اقوام خویش درباره معارف و احکام بوده است در این صورت از قصص به عنوان ابزار هدایت بهره گیرى شده و در خدمت عقاید و قوانین اخلاقى قرار گرفته است. یکى از ویژگى هاى قصص قرآن بیان اهداف آنهاست. انبیاى الهى، پاکترین، آگاه ترین و امین ترینِ افراد براى هدایت انسان بودهاند، از همینرو خداوند متعال آنان را برانگیخت و با عنایت هاى خویش همراه نمود تا با دلیل و برهان، مردم را از شرک به یگانه پرستى و از نادانى به معرفت و آگاهى سوق دهد و حیات طیبه را براى آنان به ارمغان آورد. زندگانىِ برگزیدگانِ حق، از تولد تا وفات، به ویژه در دورانِ ابلاغِ رسالت، با حوادث گوناگون و شگفت انگیز و نیز ناملایمات فراوانى همراه بوده است، ولى سرانجام کامیاب گشتند و پیام هاى خداوند متعال را به مردم رساندند. مطالعه این داستانهاى واقعى و اعجاب آور براى هر خوانندهاى درس آموز و عبرت انگیز است.در این کتاب، تاریخ انبیا با استفاده از منابع معتبر و به دور از خیال پردازى و افسانه سازى با قلمى شیوا نوشته شده است. قرآن کریم سرشار از قصص و گزارشهای تاریخی مربوط به امّتهای پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. با این حال، در قرآن مستقیماً اشارهای به تاریخ و تاریخنگاری نشده است و خود این کتاب مبتنی بر تاریخنگاری نیست. داستان حضرت سلیمان به دلیل گستردگی و تنوّع ماجراها، تأثیرات گوناگون و متفاوتی در متون ادب فارسی گذاشته است که آن را از داستان دیگر پیامبران ممتاز میکند. با وجود قدمت روایت این داستان در منابع آیین یهود، قرآن کریم، بهترین و نخستین منبع شاعران و عارفان برای استفاده بوده است. موضوعاتی مانند عدالت سلیمان، منطق الطّیر دانستن او، تسلّط بر دیوان و...از جمله روایات قرآنی داستان سلیمان است؛ ولی با این وجود ادیبان فارسی از روایت تفاسیر و کتب قصص انبیاء در مورد سلیمان (ع) که پُر از اسرائیلیات است، بـه دلیل شهرت و جذّابیّت این داستان ها تاثیر پذیرفته اند، برای نمونه؛ موضوع انگشتری سلیمان که مضمون های زیبایی از آن در ادبیّات فارسی، خصوصاَ متون عرفانی، خلق شده است.
بنا به ديدگاه گروههاي فمينيستي، ارزش ذاتي زنان و مردان برابر است، اما در بيشتر جوامع، افراد براي گروه مردان امتياز ويژهاي قائلاند. بر اين اساس در دوره مدرن حرکتهاي اجتماعي شکل گرفتهاند تا شعار برابري زنان و مردان را محقق سازند. حضور زنان در روند اين حرکتهاي اجتماعي، در قالب عملکردها و رفتارهاي مختلف حائز اهميت است و بايسته است که در گسترههاي مختلف مورد مطالعه و بررسي بيشتر قرار گيرد. فعاليت زنان رماننويس در جوامع مختلف جهان مدرن از تجليات اين حرکتهاي اجتماعي بوده است و حضور موثر ويرجينيا وولف، رماننويس بريتانيايي، از اين بابت غيرقابل انکار است و نوشتهها و خطابههاي سيمين دانشور نيز به عنوان شخصيتي تاثيرگذار براي رمان نويسان ايراني، نشان از تمايلات فمينيستي او دارد. هدف اين مقاله بررسي تطبيقي رمان به سوي فانوس دريايي نوشته ويرجينيا وولف، و جزيره سرگرداني و جلد دوم آن ساربان سرگردان نوشته سيمين دانشور از منظر فمينيسم است. خاستگاه اين مقاله، نظريههاي فمينيستياي است که مهمتر از هر موردي، زن را موجودي مستقل از مرد و داراي ويژگيهاي زيستشناسي، فرهنگي و ذهني متفاوت از مردان به حساب ميآورند. در پي بررسي متن رمانها، با استفاده از نظريات منتقدان و تطبيق آنها، شباهتهاي متعددي در مضامين و شخصيتهاي اين رمانها ديده ميشود. زنان، چه مدرن و چه سنتي، آرزوها، ترسها و دردهاي مشترکي دارند و نظام پدرسالار راهبردهاي همساني را براي غلبه بر زنان به کار ميگيرد.
در اوستا کوي اوسن يا کيکاووس، بزرگترين و پرشکوهترين شهريار کياني است. او داراي فره کياني است؛ موهبتي که به وي امتيازات ويژهاي ميبخشد. يکي از اين امتيازات آسمان پيمايي و هم صحبتي او با اهورامزدا است، ولي مرور زمان، اسطوره کيکاووس را همانند بسياري از اساطير ديگر دستخوش دگرگوني کرده است. او از بارگاه بلندمرتبهاش سقوط کرده و تبديل به شاه بيخردي ميشود که حتي باعث مرگ فرزند خود ـ سياووش ـ نيز ميگردد و دليل آسمان پيمايياش نيز، حمله به جايگاه خداوند و آرزوي تسلط برآسمان تلقي ميشود. در اين پژوهش تلاش شده است با بررسي چهره اسطورهاي کيکاووس، دليل اوليه داستان آسمان پيمايي او و همچنين سبب دگرگوني اين روايت مشخص شود. سپس با توجه به اصل اسطوره، ضمن جا به جايي بيتهايي از داستان کيکاووس در شاهنامه، ساختار اوليه و اصلي داستان مشخص شود.