در اوستا کوي اوسن يا کيکاووس، بزرگترين و پرشکوهترين شهريار کياني است. او داراي فره کياني است؛ موهبتي که به وي امتيازات ويژهاي ميبخشد. يکي از اين امتيازات آسمان پيمايي و هم صحبتي او با اهورامزدا است، ولي مرور زمان، اسطوره کيکاووس را همانند بسياري از اساطير ديگر دستخوش دگرگوني کرده است. او از بارگاه بلندمرتبهاش سقوط کرده و تبديل به شاه بيخردي ميشود که حتي باعث مرگ فرزند خود ـ سياووش ـ نيز ميگردد و دليل آسمان پيمايياش نيز، حمله به جايگاه خداوند و آرزوي تسلط برآسمان تلقي ميشود. در اين پژوهش تلاش شده است با بررسي چهره اسطورهاي کيکاووس، دليل اوليه داستان آسمان پيمايي او و همچنين سبب دگرگوني اين روايت مشخص شود. سپس با توجه به اصل اسطوره، ضمن جا به جايي بيتهايي از داستان کيکاووس در شاهنامه، ساختار اوليه و اصلي داستان مشخص شود.
کتاب های اوستا عبارتند از:گات ها،یسنا،ویسپرد،پشت ها وندیداد خرده اوستا گات ها دارای 5 بخش است: اهنود،اشتود،سپنتمد،وهوخشتر،وهیشتواپشت. گات ها از کهن ترین و سپنتاترین بخش های اوستاست که از اشوزر تشت به یادگار مانده است.کهن ترین ادبیات هر قومی را سرود یا شعر یا مناجات تشکیل میدهد زیرا مردم میتوانند شعر و ترانه و سرود را به آسانی از بر کنند و به خاطر بسپارند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
بنا به ديدگاه گروههاي فمينيستي، ارزش ذاتي زنان و مردان برابر است، اما در بيشتر جوامع، افراد براي گروه مردان امتياز ويژهاي قائلاند. بر اين اساس در دوره مدرن حرکتهاي اجتماعي شکل گرفتهاند تا شعار برابري زنان و مردان را محقق سازند. حضور زنان در روند اين حرکتهاي اجتماعي، در قالب عملکردها و رفتارهاي مختلف حائز اهميت است و بايسته است که در گسترههاي مختلف مورد مطالعه و بررسي بيشتر قرار گيرد. فعاليت زنان رماننويس در جوامع مختلف جهان مدرن از تجليات اين حرکتهاي اجتماعي بوده است و حضور موثر ويرجينيا وولف، رماننويس بريتانيايي، از اين بابت غيرقابل انکار است و نوشتهها و خطابههاي سيمين دانشور نيز به عنوان شخصيتي تاثيرگذار براي رمان نويسان ايراني، نشان از تمايلات فمينيستي او دارد. هدف اين مقاله بررسي تطبيقي رمان به سوي فانوس دريايي نوشته ويرجينيا وولف، و جزيره سرگرداني و جلد دوم آن ساربان سرگردان نوشته سيمين دانشور از منظر فمينيسم است. خاستگاه اين مقاله، نظريههاي فمينيستياي است که مهمتر از هر موردي، زن را موجودي مستقل از مرد و داراي ويژگيهاي زيستشناسي، فرهنگي و ذهني متفاوت از مردان به حساب ميآورند. در پي بررسي متن رمانها، با استفاده از نظريات منتقدان و تطبيق آنها، شباهتهاي متعددي در مضامين و شخصيتهاي اين رمانها ديده ميشود. زنان، چه مدرن و چه سنتي، آرزوها، ترسها و دردهاي مشترکي دارند و نظام پدرسالار راهبردهاي همساني را براي غلبه بر زنان به کار ميگيرد.
قرآنپژوهان بسیاری، واژگانی چند در قرآن کریم را عربی ندانسته و از تعریب اصل آن واژهها سخن گفتهاند، اگر چه جمعی با استناد به آیاتی که در آنها قرآن کریم عربی دانسته شده است، به مخالفت با این دیدگاه پرداختند، ولی رای آنها با استقبال شایانی از سوی اندیشمندان قرآنی مواجه نگردید، از دیگر سو، برخی با تمسک به وجود واژگان غیر عربی در قرآن، اعجاز آن را هدف قرار دادند، به گمان این که پیامبر(ص) آنها را از صحابیان غیر عرب و جز آنان فرا گرفته است. در این خصوص سهم زبان فارسی به ویژه از جهت تبادل فرهنگی ایرانیان و اعراب بیش از دیگر زبانها بوده است و معیاری مناسب برای پژوهش در اینباره میباشد. کاوش در ادب عرب نشان میدهد که این واژگان از زمانهای دور و پیش از طلوع آفتاب اسلام، در زبان عربی رایج بوده و عرب آنها را همانند کلمات اصیل عربی به کار میبرده است. بنابراین، هیچ یک از آن دو ادعا مورد پذیرش نمیباشند.