ادبیات تطبیقی یکی از زمینههای نو و شوق انگیز در ادبیات معاصر جهان است و بیتردید نقشی سازنده و موثر در غنی سازی ادبیات هر ملتی ایفا میکند، چرا که زمینههای شناخت و بهرهمندی وسیع از ادبیات ملل مختلف را ایجاد میکند، مقایسه ابونواس و سنایی ازآن جهت مورد تاکید است که هر دو شاعر از شرایط سیاسی، فرهنگی و مذهبی نسبتا مشترکی برخوردار بوده و در توسعه شعر حکمی و زاهدانه صاحب ابتکار و نوآوری هستند. دیگر اینکه هر دو شاعرالگوی شاعران سراینده شعر زهدی و حکمی بعد از خود قرار گرفتهاند و از طرفی دیگر، شالوده آرا و افکار آنها از مفاهیم و آموختههای دینی تشکیل شده و بهره زیادی از قرآن و حدیث مخصوصا احادیث علوی بردهاند. همچنین، هر دو شاعر سالیانی از عمر خود را در رابطه با دربار بودهاند و به مدح پادشاهان پرداختهاند، سپس براثر تحولاتی که در زندگی آنها رخ داده، به سوی اشعار زهدی روی آوردهاند. اشعار زهدی ابونواس و سنایی با توجه به موضوعات مشترکی همچون دنیا، آخرت، آرزو، مرگ، حساب و کتاب و ... امکان بررسی تطبیقی را دارند. بررسیهای این مقاله، براساس اشعار زهدی موجود در دیوان دو شاعر صورت گرفته است.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
فرهنگ و تمدن ایران چون خورشیدی تابان پرتو خرد اهورایی خود را در طول هزارههای متمادی، از زمانی که دنیا اولین گامهای خود را در راه زندگی اجتماعی برمیداشت و هنوز در تاریکی جهل و بیقانونی دستوپا میزد، سخاوتمندانه بر سراسر جهان گسترانیده است. این کتاب دربردارنده اهمیت و ارزش زبان و ادب فارسی است و شامل این مطالب میباشد: ادب و ادبیات، آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران، فلسفه ایران باستان و زرتشت، زبان فارسی، فردوسی و شاهنامه، علم و تمدن در ایران باستان، و نقش ایرانیان در بنیانگذاری تمدن بزرگ اسلامی.
اسلوب حکیم یکی از عناصر زیباشناختی در متون است که گوینده بنابر اقتضاهای بافتی و موقعیتی، روش خردمندانه و حکیمانهای برای بیان غرض خود در پیش میگیرد. این عنصر اگرچه گاه در بدیع و گاه در استفهام مطرح میشود؛ اما به دید غالب در علم معانی و موارد خروج کلام از اقتضای ظاهر است که بهکارگیری آن بر بلاغت کلام میافزاید و بلیغ بودن قائل آن را ثابت میکند. بهکارگیری این شیوه هنری در زبان قرآن که متصف به بلاغت بوده و جنبه بلاغی آن از جمله موارد اعجاز زبانی آن به شمار میآید، اهمیت این مسئله را روشن میسازد. اثبات بلاغت قرآن کریم با بررسی این آرایه برای نشاندادن زیبایی و بخشی از وجوه اعجاز قرآن کریم و عمق بخشیدن به فهم کلام وحی الهی، با بیان اسرار و اغراض بلاغی مورد نظر خداوند در به کار بردن آن، از اهداف این پژوهش هست که تلاش شدهاست با روش توصیفی ـ تحلیلی و از طریق ذکر نمونههایی از ده جزء میانی قرآن کریم و نیز نمودازی آماری به آن دست یابیم. اشاره به فراوانی و میزان کاربرد این آرایه برای اثبات تاثیر کارآمدی آن در جهت نشان دادن و تثیبت بلاغت قرآن کریم و تقسیمبندی این آرایه بر چهار وجه مذکور از مهمترین مشخصههای این پژوهش است. رویارویی با عناد و ناسازگاری مخالفان پیامبر اکرم (ص) مبنی بر خواستهها و بهانههایی غیر قابل قبول برای نپذیرفتن ربوبیت خداوند متعال و رسالت رسول اکرم (ص)، از جمله دلایل به کاربردن آرایه ادبی اسلوب حکیم است.
از مسائل مهم مطرحشده در قرآن، استقامت و پایداری است. با بررسی آیات قرآن مشخص میشود که پایداری در قرآن کریم مرتبط با صبر، حلم، ثبات قدم و استقامت است و هر یک از واژههای فوق، مرتبهای از پایداری را به خود اختصاص میدهند به طوری که صبر و حلم، مقدمه پایداری، ثبات قدم دومین گام و استقامت سومین و مهمترین گام در راه رسیدن به پایداری در قرآن است. عوامل رسیدن به ثبات قدم و استقامت در قرآن از این قرار است: مژده پیروزی دادن در جنگ، یاری خواستن از خداوند و یادآوری نعمتهای او، داشتن قول ثابت، دوری از وعده و وعیدهای مشرکان و اینکه انسان به راه کج نرود و از مسیر خود منحرف نشود و در عمل خود، پایداری داشته باشد. استقامت و پایداری در قرآن، باعث برخورداری از امداد غیبی و دوری از خوف و حزن میشود. برای استقامت و پایداری، مصداقهایی نیز در قرآن ذکر شده است که از جمله آنهاست: داستان ابراهیم و پرتاب او به آتش و تبدیل شدن آن به گلستان و هجرت او به سرزمین دیگر برای حفظ ایمان خود از گزند کافران و قربانی کردن فرزند خود و استقامت و پایداری او و فرزندش در این امر.