عادت وضعیتی است که یا کسبی بوده و یا بوسیله تکرار یا ادامه اثرات و عملیات بدست آمده باشد. چنانکه به آسانی مشاهده می شود بین حافظه و عادت تشابهات بسیاری موجود و بنابراین بایستی منتظر بود که در مورد عادت نیز نظریه هایی مشابه با آنچه که در خصوص حافظه بیان شد بیابیم. اما اهمیت مسئله عادت فوق العاده زیاد و مخصوصا از این لحاظ که این مسئله با وجودی که در ابتدا به وسیله علمای اخلاق فقط از نظر رابطه آن با اراده مطالعه می شده امروز یکی از اصول مهم فلسفه نظری گشته است. بنابراین یکبار روش ترقی و تکامل فلسفی در نظر ما مجسم و مشهود می گردد بدین معنی که حقایق به وسیله اضافه متوالی و مدامی مانند آنچه که در علوم تجربی معمول است به یکدیگر افزوده نمی شوند بلکه نظریات و مشاهدات در تغییر بوده روشهای ممکنه توجیه و تفسیر آزمایش شده و نتایج آن کاملا پیروی و مطالعه می گردد و از این تفحصات و تتبعات مرتب و متوالی و ترکیب اجزاء و تعمیم خصوصیات که بیشتر اوقات تا آخرین درجه امکان عملی می شوند حقایق مسلمه بیرون می آید.
نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء) ترجمه کتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الإسلام و بعده «نزهة الأرواح و روضة الأفراح»» اثر شمسالدین شهروزی (ت 511ق) است. اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نهتنها گزارشی از اندیشههای فلسفی و سخنان حکمتآمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست میدهد. مترجم به هنگام ترجمه، در جایجای کتاب، نکتههایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان میدهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفتهاند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مىتوان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و... مراجعه کرد. این افزودهها نهتنها نشانههاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مىدهد. با آنکه این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگیهاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مىآید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخنسنج، پارسى آشفته است و فارسىگویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگیها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مىگرفت، شاید کار از گونهاى دیگر مىبود، چنانکه در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونههاى آن را مىتوان دید. بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگیهاى زبان او را روشن مىگرداند. در نثر او، جملههاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» [۵] برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است.
"فیلسوف شیرازی در هند "کتابی است که در معرفی 90تن از علما و فیلسوفان کشور هند که به نوعی تحت تاثیر آموزههای فلسفی صدرالدین شیرازی (ملقب به ملاصدرا) بودهاند .به عبارت دیگر آثاری در شرح رسائل ملاصدرا نگاشته یا در نوشتههای خویش به او اقتدا کردهاند .درباره هر شخصیت این اطلاعات درج شده است :نام و نام خانوادگی، آثار و کتابهای چاپ کرده، شاگردان و استادان . برخی از این افراد عبارتاند از :محمد جونپوری لکهنوی حنفی، قاضی عصمهالله عمری لکهنوی، انوارالدین حسینی، محمد شاکر سندیلوی، شیخ سعدالله سلوئی، محمد امجد صدیقی قنوجی، سید مستعدخان، شیخ محمد اعلم سندیلوی حنفی، قاضی مبارک ناصحی ادهمی، و غلام یحیی بارهوی بهاری .