از دیرباز دانشهایی چون بدیع، معانی و بیان، عروض و قافیه و ... به عنوان معیارهایی برای زیباییشناسی عناصر ادبی و ارزشیابی شعر و نثر فارسی و عربی به کار میرفته و زمینهساز نوعی نقد روشمند بوده است. از اینرو امروزه ما نیز ناگزیریم که اینگونه آثار علمی را به سبب اشتمال بر ابزارهای نقد ادبی با دقت تمام بررسی کنیم. نفوذ عمیق و حضور بلامنازع زبان و ادب فارسی در شبه قارههند منجر به پیدایش آثار گرانسنگی در زمینههای مختلف شعر، عرفان، فلسفه، دستور، فرهنگ لغت، علوم و فنون ادبی و بلاغت و جز آن گردیده که متأسفانه برخی از این آثار همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این مقاله یکی از این آثار ارزشمند بلاغی فارسی که حدود 250 سال پیش در هندوستان به زبان فارسی نوشته شده، از جنبههای مختلف، بررسی و نقد و تحلیل و مقایسه شده، در مورد ساختار و اهمیت و جایگاه آن و اندیشهها و آبشخورهای مؤلف و تأثیر و تأثر آن کتاب سخن گفته میشود. این اثر حدائق البلاغه نام گرفته و توسط شمس الدین فقیر دهلوی (1183- 1115هـ.ق.)، در سال 1168 ه.ق و در پنج حدیقه: بیان، بدیع، عروض و قافیه، معما و سرقات شعری تألیف گردیده است. وسعت اطلاعات فقیر دهلوی در حوزه علوم ادبی و بلاغی عربی و فارسی، استناد به امثله و شواهد فراوان فارسی، نقد و تحلیل آرای بزرگان علوم بلاغی و جامعیت موضوعات بلاغی از ویژگیهای درخور توجه این کتاب است.
صنعت بدیع عبارت از محسنات و آرایش است که در کلام بلیغ به کار میرود. کلام بلیغ آن است که مطابق با مقتضی مقام باشد. مقصود مؤلف در این رساله بیان صنایع بدیعیه است؛ بنابراین از ذکر علم بلاغت صرفنظر کرده است و بدیع لفظی و معنوی را به طور کامل بیان نموده است.
علوم بلاغی که در آغاز با تامل و تدبر در قرآن، حدیث و اشعار عربی پدید آمدند، سه علم معانی، بیان و بدیع را دربرمی گیرند. معانی و بیان زیر ساخت بلاغت هستند و بدیع به ظاهر آن توجه می کند. کتاب حاضر مشتمل بر اصول و فوائد علوم بلاغت و توابع آن با ذکر شواهد و مثال های فارسی و عربی است. محمدخلیل رجائی این اثر را در یک مقدمه در فصاحت و بلاغت و سه بخش علم معانی، علم بیان و علم بدیع تالیف کرده است. مسائل علم معانی چون اسناد خبری، احوال مسنداليه و مسند، احوال متعلقات فعل، قصر و حصر، وصل و فصل، ايجاز و اطناب و مساوات در بخش اول مورد بررسی قرار گرفته اند. در بخش دوم به تحليل مسائل علم بيان و مقاصد آن، تشبيه، استعاره، مجاز مرسل و كنايه پرداخته می شود و بررسی علم بديع و انواع آرايه های لفظی و معنوی در بخش سوم صورت می پذیرد. این کتاب در سال 1353 توسط انتشارات دانشگاه شیراز در دسترس علاقمندان قرار گرفت.
این کتاب، اثری بدیع و ابتکاری است در تاریخ پادشاهان ایران قبل از اسلام که از روزگار کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی آغاز و به یزدگرد شهریار واپسین پادشاه ساسانی انجام مییابد. مؤلف این کتاب احمد وقار شیرازی از شاعران و ادیبان و خطاطان معروف قرن سیزدهم هجری است. وقار در تألیف این اثر، از تواریخ معتبری چون طبری، روضه الصفا، حبیب السیر و آثاری چون جاودان خرد، شارستان چهارچمن و مآخذ دیگری که آنها را نامههای یارسان نامیده، بهره جسته است و هنگام نگارش، به مناسبت مقال و نظر به احترام و علاقه فراوان به فردوسی، جایجای سخن خود را با اشعاری از شاهنامه زینت بخشیده است. افزون بر آن اندرزها و سخنان پادشاهان و بزرگان را به نظم آورده است.
بخش گستردهای از شعر و ادب ما بیان درد و رنجهاست. با این حال، درد و رنجهایی که شاعران هنرمند بدانها پرداختهاند متفاوت است و میتوان آنها را به چندین نوع تقسیم کرد: درد فلسفی، درد عشق و عرفان، دردهای فردی و دردهای اجتماعی. وقتی حافظ میگوید: عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم؟ دریغ و درد که غافل زکار خویشتنم این درد، درد فلسفی است و وقتی عطار نیشابوری میسراید که: کفر، کافر را و دین دینداری را اندکی دردت دل عطار را این درد، درد عشق و عرفان است و آنگاه که فردوسی میگوید: مرا دخل و خرج ار برابر شدی زمانه مرا چون برادر شدی این درد او دردی شخصی است. با خواندن دیوان فرخی، شاعر آزاده یزدی، خواننده درمییابد که غالب دردهای این شاعر، ریشه اجتماعی دارد. درد فرخی، درد آزادی و برابری است. درد دهقانان و کارگران ستمدیده است. درد آزادگان جهان است. اندوه و درد فرخی از تنگدستی هم نیست: هرگز دلم برای کم و بیش غم نداشت آری نداشت غم که غم بیش و کم نداشت با آنکه بنمایه درد و رنج فرخی اجتماعی است، ابیاتی در دیوانش دیده میشود که رنگ و بوی عشق و عرفان دارد: در بادیه عشق اگر پای گذاری اول قدم آماده صدگونه بلا باش در این مقاله به جلوههای مختلف درد و رنج در دیوان فرخی یزدی پرداخته شده و به زمینه آنها و چگونگی بیان هر یک نیز اشاره میشود.