کتاب تورانیان اثر نادر بیات با نام تورانیان از پگاه تاریخ تا پذیرش اسلام تالیف نادر بیات می باشد که با پیشگفتار دکتر جواد مشکور گردآوری و چاپ گردیده است. آگاهی نسبت به قومیتهای بیابان گرد ایرانی زبان استپهای آسیای میانه در زمان باستان و دلایل روابط ایشان با دیگر قبیله های ترک زبان و تحقیق واکنش های قومی ایشان در قرون میانه تا قرن 12 میلادی که مصادف یا قرن 6 هجری قمری میباشد. اقوام آریایی قبل از آنکه بخاطر محدودیتهای قومهای التایی به سرزمین فلات ایران کوچ کنند به همسایگی و هم سرزمینی با اقوامی از هندوهای قدیمی در دیار آریاورته زندگی خود را شروع کردند و در آنجا به چوپانی پرداختند. این موضوع در منابع معتبر قدیمی مانند کتاب رگ ودا که از کهنترین بخش های 4گانه وداست از این ماجرا سخن می گوید. این همزیستی 3000 سال پیش از میلاد بدلیل کم بودن جا و مشکلات قبایل طایفه ای از یکدیگر جدا میشوند و به سمت جنوب خود یعنی کشور هند مهاجرت می کنند و از رود سندی یا رود هندی که همان رود سند میباشد گذر می کنند و دیگر قبیله های آریایی راه خود را بجای جنوب به سمت غرب تغییر داده و در مکانی به اسم ائریانا و ئه جا که هنوز مشخص نیست مکانش کجاست ساکن شده و تنها نام این محل در کتاب اوستا آمده است که ایشان به فلات ایران آمده و این دیار را با اسم خود آئرنا نام نهادند که به معنی سرزمین آریایی ها میباشد که با گذشت زمان به کلمه ایران تغییر یافت.
کتاب حاضر، ترجمهای است از کتاب((جامع الزیتونه)) تالیف((طاهر معموری)) که گویای قدمت علوم اسلامی در شمال آفریقاست(به خصوص سرزمین تونس که مرکز حکومت خاندان حفص بوده است) .مولف در ابتدای کتاب به چگونگی شکلگیری حکومت حفصیها در تونس اشاره کرده وضعیت علوم اسلامی را در این دوره، به ویژه در جامع زیتونه شرح داده است .((دانش و آموزش))، ((نظام آموزشی و شیوههای آن))، ((علوم و کتابهای درسی دوره حفصیها))، ((مراکز تعلیم))، ((جامع زیتونه)) و ((مدرسههای دیگر)) از دیگر مباحث این کتاب است .
برای ایرانیان از روزنه چشم بیگانگان به جهان نگریستن ره رستگاری نیست و از دیدگاه آنان به ایران نگریستن مایه شرمساری است!» و بر پایهی همین باور، همهی یافتهها و گفتههای غربیان دربارهی تاریخ این سرزمین اهورایی را به کناری میگذارد و خود میکوشد بر پایهی «گفتارهای ایرانی» و در بالای همه شاهنامه و اوستا به ردیابی زمانهای تاریک این تاریخ بپردازد. این گونه است که در پیشگفتار چاپ سوم با سربلندی مینویسد: «خوشبختانه در این زمان بیست و شش ساله بسا از تیرگیهی سرگذشت نیکان ما که با آشوب و ویرانی و سوختار و کشتار دیگران پدید آمده بود، روشن شد، از آنمیان، پیدا شدن ۵۴ کوزه آب کردن مس ششهزار ساله در اریسمان کاشان که تاریخ درست آغاز هنگام فریدون را براست داشت، و روشن کرد… و نیز پیدا شدن یک گلنوشته در هلیل رود بلوچستان که پانسد سال پیشتر از کهنترین نوشتههای نگارهای سومر پدیدار شده بود و پدیدائی نوشتن و دبیری را در ایران نشان داد… و پیدا شدن «کوس» پایتخت آریائیان پس از ستم بابلیان نزدیک شهر آمل… این گونه است که جنیدی میکوشد بر پایهی گفتارهای کهن ایرانی و از میان نمادهای گوناگون نکتههای روشنگر تاریخی را بیابد و با یاریگرفتن از یافتههای زمینشناسی و باستانشناسی «تاریخ مدون» آریاییان را دریابد و بازنماید و چه بسا در این راه دشوار و پرسنگلاخ کامیابیهایی هم داشته است. نویسنده، پژوهش خود را با چگونگی آفرینش آغاز میکند و بررسیهایش را تا زمان مرگ فریدون و «جدائی کامل کشورهای آریائی» دنبال میکند. پس از جستارهای آغازین دربارهی آفرینش و بشر نخستین و پیدایی پادشاهی از دورهی فرواک (سخنگویی بشر) یاد میکند؛ سپس به بازیابی نماد اژدها میپردازد و آن را برابر با آتشفشان بر میشمرد. در دورهی هوشنگ خانهسازی، پیدایی آتش و قانون بررسیده میشود. در بخش دیگری از کتاب نویسنده تاریخ پیدایی سلاح و رامکردن اسب و دیوان و نویسندگی و خط و پیدایش دین را تا دورهی تهمورس میرساند. یافتههای تمدنی و پیشرفتهای فرهنگی آریاییان همچون سرشتن گل و سفالسازی و خانهسازی و پیدایی فلز و فلزکاری و دورهی مادرسالاری و… تا دورهی فریدون ردیابی میشود و سرانجام جدایی کشورهای آریایی در زمان فریدون به انجام میرسد. این پژوهش میتواند – و باید – بنیادگذار شاخهای نوین باشد از دانش شاهنامهپژوهی و ایرانشناسی تا از این راه زوایای گنگ و تاریک تاریخ ایران روشن شود.
آریاها هنگام ورود به ایران به دو دسته عمده تقسیم شدند؛ دستهای که ایرانیان باشند، شهرنشینی را برگزیده و به کشاورزی پرداختند، طایفه دیگر که هم نژادان تورانی ایشان بودند، در ماوراء رود جیحون و سیحون و شمال دریای خزر نشیمن گرفته و به گلهچرانی و بیابانگردی ادامه دادند و با همنژادان ایرانی خود به دشمنی پرداختند و سرزمین خود را به نام «توئیریانا» یعنی توران خواندند. محل تورانیان در کتاب اوستا در حوالی «کنگها» (کنگدژ) آمده که آن محل را دانشمندان در ماوراء رود جیحون دانستهاند. این کتاب متضمن اشارههایی به گوشههایی از قلمرو فرهنگی و تاریخی ایران است که در ارتباط با کوچنشینان آسیای مرکزی و میانه قرار دادرد و استپهای ماوراء سیحون و «توران» زمین را در سیبری مرکزی دربر میگیرد.