سنتاگزوپری در شهر لیون و در یک خانوادهٔ کاتولیک و نخبهسالار متولد گردید. شجرهنامهٔ این خانواده تا چندین قرن قدمت داشت. او سومین فرزند از ۵ فرزند مارتن لوی ماری دو سنتاگزوپری و ویکنتس آندره لوییز ماری دو فونسکلمب بود. پدر وی مدیر اجرایی کارگزاری بیمه بود که در ایستگاه قطار بر اثر سکته، قبل از چهارمین سال تولد آنتوان درگذشت. آنتوان در سال ۱۹۳۱ با کانسوئلو سنتاگزوپری ازدواج کرد. سنتاگزوپری تا قبل از جنگ جهانی دوم، خلبان تجاری موفقی بود که در خطوط پست هوایی میان اروپا، آفریقا و آمریکای جنوبی به فعالیت میپرداخت اما با آغاز جنگ، هر چند از دیدگاه سن و وضعیت سلامتی در شرایط مطلوبی نبود اما به نیروی هوایی فرانسه آزاد در شمال آفریقا پیوست. در ماه ژوئیه ۱۹۴۴ هواپیمای او در یک پرواز شناسایی بر فراز دریای مدیترانه ناپدید شد و اعتقاد بر این بود که در همان زمان کشته شدهاست. سنتاگزوپری برندهٔ جوایز ادبی معتبر فرانسه و همچنین برندهٔ جایزهٔ کتاب ملی آمریکا گردید. عمده شهرت وی به واسطه کتاب شازده کوچولو و نوشتههای تغزلی او با عنوان زمین انسانها و پرواز شبانه است. آثار او، از جمله کتاب شازده کوچولو به ۳۰۰ زبان و گویش ترجمه شدهاست.
دیوان فرخی یزدی، مجموعه اشعار میرزا محمد فرخی یزدی (1268-25 مهر 1318ش) است که با تصحیح و مقدمه در شرح احوال شاعر به قلم حسین مکی به چاپ رسیده است. آنچه باعث اهمیت این دیوان میشود، این است که شاعر آن، از جمله نویسندگان و شعرای نادر دوره مشروطه است که متفاوت از جریان حاکم دینستیزی و تجددگرایی اغلب شاعران و روشنفکران، دارای بنیان فکری مذهبی و ایدئولوژیک است و با دیده احترام به مذهب مینگرد و مضامین و بنمایههای مذهبی و دینی فراوانی را در شعر خود بهکار گرفته و از این مضامین، در آگاهیبخشی و بیدار کردن جامعه و اهداف ظلمستیزی و عدالتپروری، بهره برده است. استفاده از مضامین دینی و مذهبی - بهویژه تشیع - در اشعار فرخی، بیانگر انس او با فرهنگ دینی است و این مضامین از بسامد نسبتا قابل توجهی نیز برخوردار است؛ بهگونهای که آثار آن در ابیات و عبارات وی نمایان است؛ ضمن اینکه این مضامین دینی در خدمت تشویق و ترغیب به مبارزه و بیداری جامعه قرار گرفتهاند؛ با وجود آنکه وی مدعی تعهد به ارزشهای مذهبی هم نیست. از جمله ویژگیهای شعر فرخی، آن است که آن را هم از سویه شکل و فرم (زبان) و هم از سویه محتوا میتوان بررسی کرد. زبان فرخی در واقع همان زبان ویژه دوره اعتراض است بهدور از هرگونه آرایههای لفظی و معنوی در کمال سادگی که شاعر بنا به نیازهای زمان خود، برای رخدادهای اجتماعی - سیاسی، به تصویرپردازیهای شاعرانه نپرداخته و زبان او به زبان عامه و کوچه و بازاری نزدیکتر شده است
سرور اعظم باکوچی مشهور به سپیده کاشانی، فرزند حسین، در سال 1315 هجری شمسی در شهر کاشان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان هفده دی و متوسطه را در دبیرستان شاهدخت همان شهر به انجام رسانید. شانزده ساله بود که با یکی از اقوامشان به نام جواد عباسیان ازدواج کرد و برای ادامۀ تحصیل و زندگی با همسرش به تهران رفت. کاشانی از ازدواجش صاحب یک دختر و دو پسر شد. خانواده ایشان به مطالعه کتاب و خواندن دیوانهای شعر استادان متقدم و متأخر علاقه و عشقی وافر داشتند، لذا ایشان هم از همان کودکی با شعر خصوصاً با اشعار حافظ و سعدی و مولانا آشنا شد و اشعار حافظ بیش از همه او را تحت تأثیر قرار داد . سپیده کاشانی گذشته از مرتبت و منزلت ادبی دارای سجایای پسندیده ی اخلاقی بسیار بود، تواضعی از حد افزون، ایمانی راسخ و عقیده ای استوار داشت شور مذهبی و استحکام عقیده در سرتاسر آثار این شاعره ی ارجمند و با تقوا موج می زد. او سرانجام در بهمن ماه 1371 چشم از جهان فرو بست. باری اینک که آثار و اشعار آن شاعره ارجمند در این مجموعه گردآمده و به دست دوستداران می رسد عنایت داشته باشند که این سخنان گدازه های دل سوزان و حساس آن راهی دیار ملکوت است و ترجمان احساس او.
«من طغیان میکنم پس ما هستیم» عبارتی که جمله معروف «من فکر میکنم پس من هستم» دکارت فیلسوف فرانسوی را در قرن هفده در خاطرها زنده میکند. و در عین حال تحول فکری بشر را در طی چهار قرن آشکارانمایان میسازد. در آن زمان بشر با فکر و تعمق بهشتی خویش پی میبرد و امروزه با عصیان و طغیان در برابر همین هستی. البته فکر کردن در اساس شناسائیها قرار دارد و عصیان در درجه اول محتاج بشناسائی و مخصوصاً بیداربودن وجدانست ولی بحث ما درباره مقایسه ایندو فلسفه دور نمیزند. آلبرکامو به عصیان ارزشی بالاتر از هستی میبخشد و در همین جاست که فلسفه کامو از فلسفه اگزیستانسیالیستها جدا میشود.