تحلیل داستان رستم و اسفندیار مقوله‌ای است که هرچند استادان بسیاری به آن پرداخته‌اند، ولی همچنان جای بررسی و بذل دقت دارد. این داستان پیرامون سه شخصیت محوری رستم، اسفندیار و گشتاسب ـ به عنوان سه رأس یک مثلث ـ است که هر یک به عنوان نموداری از واقعیت و حقیقت تاریخی ما ایرانیان جلوه‌ای تازه در عرصه روان‌شناسانه وجودی‌مان دارد؛ رستم به عنوان ابرمرد ملی، اسفندیار به منزله رویین‌تنی ساده‌اندیش که بر جاودانگی هزل‌آمیز خویش طعنه می‌زند و گشتاسب به مثابه انسانی با بینش مدرن که از تمام فضای موجود برای احیای حیات پادشاهی و سیاسی‌اش بهره می‌گیرد. در این مقاله سعی بر تحلیل فلسفی و روانی این سه شخصیت کلیدی است. داستان یادشده نه تنها انگیزه‌بخش بررسی این اشخاص است، بلکه علل کامیابی و ناکامی هر یک از آنان را در ساحت‌های گوناگون به بحث می‌نشیند و از سویی دیگر تفاوت بینش تاریخی با بینش اجتماعی را تحلیل می‌کند. با این امید که این نوشتار بتواند خلأ موجود در زمینه‌های مذکور را پر کند.

منابع مشابه بیشتر ...

64f5e39d65454.jpg

ادبیات سنتی زرتشتی (زرتشت و گشتاسب)

هاشم رضی

در این مجموعه مقداری روایت و داستانهایی که مربوط است به برخوردهای زرتشت و گشتاسب از ادبیات سنتی مزدایی گرد آمده و در پایان نیز یکی دو سروده از شاعران زرتشتی سده های گذشته به نقل آمده که تنوع و چگونگی کیفی و کمی این آثار را نشانگر است

6097973fb652e.png

اسفندیار و رویین تنی

آمنه ظاهری عبدوند

اسطوره اسفندیار یکی از کهن‌ترین اساطیر ایران است که از جنبه‌های گوناگون می‌توان موضوع مطالعه علاقمندان به فرهنگ اساطیری این مرزوبوم باشد. اسفندیار افزون بر اینکه شخصیتی استثنایی در شاهنامه است، شخصیتی کاملاً استثنایی در اساطیر زرتشتی نیز می‌باشد. او خواستگاه طبیعی ملتی بوده که با رویین‌تن شدن خواسته است به جنگ تقدیر برود؛ ولی در نهایت این تقدیر است که بر او به عنوان یک انسان آسیب‌ناپذیر غلبه می‌کنند. این کتاب دارای یک مقدمه و سه بخش مجزاست و موضوع آن درباره اسفندیار قهرمان و پهلوان اسطوره‌ای ایرانی است و نیز درباره سایر رویین‌تنان ملل مختلف می‌باشد.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

56497eb12e95f.PNG

بررسی تطبیقی اندیشه‌های ولتر و آخوندزاده (بررسی چگونگی ورود آرای ولتری به مرزهای ایران از طریق آخوندزاده)

سعید گنج‌بخش زمانی

آخوندزاده متأثر از ادبیات غرب، به خصوص فرانسه، با جریان نوگرایی آشنا شد و با نگارش آثاری انتقادی و ادبی، در تحول اجتماعی ایران کوشید. او که به زبان روسی آشنایی کامل داشت، با مطالعه آثار «پوشکین»، «بلینسکی»، «گوگول» و...، با اندیشه‌های ولتر به صورت غیرمستقیم آشنا شد، و در خلق نمایشنامه‌هایی کمیک از «مولیر» تأثیر پذیرفت و توانست با خلق نمایشنامه‌هایش، تحولی در ادبیات فارسی و نقد تاریخی و ادبی به وجود آورد. این تحول، سرآغازی برای نویسندگان نوگرای ایرانی شد، تا با تغییر در نگره‌های خود، ادبیات را در مسیر تازه و پویایی هدایت کنند که فرد را روی زمین در کنار سایر عوامل طبیعی مورد بررسی قرار دهد، نه به عنوان موجودی انتزاعی در عالم علوی و کسی که دست‌یافتن به آن تنها از طریق صیرورت در خلق خیال صورت می گرفت. خیال در منظر جدید خود، در محتوای انسان اجتماعی با نگره‌های جدید خلاصه می شد و این مهم را آخوندزاده با تحلیل آرا و عقاید متفکران اروپایی به ویژه ولتر انجام داد. مقاله حاضر تحلیلی از ورود نگره‌های ولتری از طریق مسیر روسیه به قفقاز و اثرپذیری آخوندزاده از آن اندیشه‌ها است که از درون‌شناسی آثار این دو نویسنده، به ویژه داستان «کاندید» ولتر و «تمثیلات» آخوندزاده شکل گرفته است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله