علت بروز جنگ در فلسطين و لبنان، ريشهاي تاريخي و سابقهاي طولاني دارد. منطقه خاورميانه عموما و به ويژه فلسطين، نه تنها از اهميت سوق الجيشي و استراتژيک برخوردار است، بلکه اين کشور، موطن تمام اديان بزرگ است و در منطقه تماس کشورهاي اسلامي با آسيا و آفريقا واقع است؛ پس شگفت نيست که جايگاه کارزار و ميدان رقابت گردد. ويژگيهاي فوق العاده قدس و مسائل ويژه اين خطه، آن را همچون گره وسط طناب مسابقه نموده که هر طرف سعي دارد تا آن را به طرف خود بکشد؛ از اينرو منطقه شامات و سرزمين فلسطين و لبنان، ميدان تاختوتاز و کشتار يا برد و باخت شده و روزي به دست مسيحيان و صليبيان، روزي در دست يهوديان و ديگر روز در دست مسلمانان قرار گرفته است. اما با کوچ خودخواسته يهوديان و اشغال سرزمين فلسطين، زمينه اخراج ساکنان اصلي اين سرزمين مهيا شد؛ مهماني که ميزبان را اخراج نمود. آنگاه نخستين نشانههاي مقاومت مردمي بروز يافت. اکنون مردم فلسطين با دشمني روبرو هستند که اگر بتواند مسلمانان را از صفحه روزگار محو ميسازد و در اين کار آن ترديد نميکند؛ دشمني که کمترين جرم او نسلکشي و نابودساختن ريشه فلسطينيان و بلکه هر مبارزي است. هدف رژيم صهيونيستي، رسيدن به اين مقصد است و تنها راه مقابله با آن، حفظ روحيه مقاومت و بيداري در مردم است و فلسفه مقاومت نيز بر همين پايه استوار است. براين اساس فرضيه مسالمتآميز بودن مهاجرت يهوديان به فلسطين، به سبب هدفدار بودن آن رد ميگردد. اين مقاله در صدد بيان علت و چگونگي بروز جنگ در فلسطين و عراق و تفسير هدف مردم اين کشورها از مقاومت و مبارزه و توضيح آرمانهاي آنان است.
اگرچه رشته الفت و دوستی بین ایران و عراق ریشه دار و قدیمی است ولی تاریخ شروع روابط سیاسی بین ایران و عراق را می توان پس از شناسایی عراق توسط دولت ایران دانست که در تیرماه 1308 شمسی انجام گردیده است . متعاقب آن وزیر مختار ایران در دربار عراق تعیین و اعزام گردید. در هنگام تاسیس رابطه سیاسی، درجه نمایندگی ایران سفارت بود و بعد به سفارت کبرای شاهنشاهی تبدیل گردید تاکنون 21 تن از سفرای کبری به عراق آمده اند که از کلیه آقایان استدعا شد بیوگرافی و مدت خدمت و خاطرات خوش و تلخ خویش را مرقوم دارند تا در این کتاب چاپ گردد...
موضوع این کتاب کلیاتی است درباره روابط دولت شاهنشاهی ایران با دول حوزه مسئولیت اداره اول سیاسی (عراق، عربستان سعودی، کویت، جمهوری عربی یمن) طی پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی که در اردیبهشت ماه 2535 شاهنشاهی توسط اداره اول سیاسی تهیه شده است.
نوستالژی یا "غم غربت" در اصطلاح روانشناسی، حسرت و دلتنگی انسانها نسبت به گذشته خویش است. فقر، مهاجرت، دوری از وطن و ... در ایجاد این احساس مؤثر است. روانشناسان نوستالژی را یک حالت هیجانی، انگیزشی پیچیده میدانند که گاهی غمگینی و تمایل بازگشت به وطن و گاهی درماندگی ناشی از تفکر درباره آن (وطن یا منزل) است. جبران خلیل جبران(1883- 1931م) یکی از شاعران خوش قریحه رمانتیک، و نیما یوشیج( 1274- 1338 هـ.ش) از شاعران توانمند معاصر و صاحب اشعار سیاسی و اجتماعی زیاد است. بررسی این مقاله نشان میدهد که جبران و نیما از شاعران برجسته رمانتیک هستند. احساس نوستالژیک به عنوان یکی از مؤلفههای رمانتیسم (گریز و سیاحت) در آثار هر دو شاعر مشهود است؛ چرا که این دو شاعر تحت تاثیر محیط اجتماعی و سیاسی مجبور به ترک وطن شدهاند و غم دوری از وطن و معشوقه برای آنان خاطرات تلخی را به جا گذاشت، در نتیجه نوستالژی فردی و اجتماعی هر دو شاعر را به عنوان شاعران رمانتیک نوستالژیک معرفی میکند. این مقاله کوشش تطبیقی است که نحوه بیان احساسات و عواطف نوستالژیک جبران خلیل جبران و نیما یوشیج را به تصویر میکشد.
در ادبیات عرب، مقامات به نوشتههایی با نثر مسجوع و متصنع اطلاق میگردد که نویسنده در ضمن بیان داستانهایی که معمولا پیرامون کدیه و گدایی است، سعی دارد قدرت هنری و ادبی خود را نیز به نمایش بگذارد. سابقه نگارش اینگونه داستانها که دارای یک قهرمان و راوی خیالی است به بدیع الزمان همدانی (398-355 هـ. ق) بر میگردد و ادامه و پرورش آن، توسط ابوالقاسم حریری - که بر پیشکسوت خود، سبقت جست ـ صورت گرفت. البته نگارش مقامات به حریری ختم نشد بلکه وی باعث شد مقلدان زیادی به تقلید از او مقامه بنگارند و شارحان و حافظان کثیری اثر او را شرح و حفظ نمایند. در این مقاله به تعریف مقامه، سابقه و علت مقامهنگاری، معرفی حریری و اثر او پرداخته خواهد شد.