حافظ خراباتی، اثر رکنالدین همایونفرخ، پیرامون روابط اجتماعی و سیاسی خواجه حافظ شیرازی با معاصرانش و به دست دادن شأن نزول و تاریخ سروده شدن این آثار و شرح و تفسیر هریک از آنها از آغاز تا انجام، است. هرکس با دیده بصیرت و انصاف و مروّت، حتی نگاهی سطحی بر این کتاب افکنده باشد، درمییابد چنین اثری که در آن مطالب و مسایل خاصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، نمیتواند برای عام باشد و خوه و ناخواه طبقه و رسته خاصی که به اینچنین آثار علاقه دارند، آن را مورد مطالعه قرار خواهند داد. بااینهمه نویسنده تا آنجا که قدرت و توان نویسندگیاش اجازه میداده کوشیده که در ساختن و پرداختن جملهها و نوشتن شرح و تفسیر و توجیه ابیات غزلها به حد مقدور با زبانی ساده و همهفهم و دور از تکلف به بیان مطلب بپردازد. این کتاب محصول بیستوپنج سال زحمت و کار پرمرارت نویسنده است که آن را به پیشگاه کسانی که ارزش خدمات عاشقان به ادب و عرفان ایران را پاس میدارند، تقدیم کرده است
اکبر آزاد در ابتدای کتاب در مورد موضوع کتاب می گوید: این چند سطری است که بیاد استاد بزرگ بی مانند ذبیح بهروز در دو بخش گردآورده و نوشته ام کوشیده ام که در بخش نخست استاد را چنانکه شناخته ام و در بخش دیگر نمونه هایی از آثار جاویدانش هر قدر مختصرتر معرفی کنم و نشان دهم.
صادق هدایت روز ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ دو سال پیش از جنبش مشروطه ایران، در تهران خیابان کوشک بهدنیا آمد. پدربزرگش رضاقلیخان هدایت از رجال دوره ناصری و پدرش رضاقلی اعتضادالملک، رئیس مدرسه نظام بود و مادرش زیورالملک، دختر مخبرالسلطنه. دایی صادق، نصرالملک هدایت در دوران پهلوی ۱۴ بار وزیر و سناتور شد. زیورالملک، فردی تحصیلکرده بود و تمام روزنامههایی آن دوران را میخواند و مانند اکثر خانواده هدایت وابسته به فرهنگ دوره قاجار بود و از دوران پهلوی دل خوشی نداشت.صادق در ششسالگی به دبستان علمیه فرستاده شد و با پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه دارالفنون رفت. هدایت در ۱۵سالگی چشمدرد سختی گرفت و مجبور شد برای بهبود، شش ماه خواندن و نوشتن را کنار بگذارد. این بیماری، او را یک سال از همشاگردیهایش عقب انداخت. در سال بعد، ۱۲۹۸ شمسی هدایت را به مدرسه سنلویی فرستادند. در آنجا درسها را هم به فارسی و هم به فرانسوی تدریس میکردند. هدایت در سال ۱۳۰۴ از سنلویی فارغالتحصیل شد. صادق هدایت نوشتن را از همان دوران مدرسه آغاز کرد و در آن زمان دو جزوه «رباعیات خیام» و «انسان و حیوان» را منتشر کرد؛ رباعیات خیام را در ۱۸سالگی بهسال ۱۳۰۲ و رساله «انسان و حیوان» را که پیشنویسی شد برای اثری درباره فواید گیاهخواری، پنج سال بعد در اروپا. هدایت نخستین داستانش را در اواخر سال ۱۹۲۹ م (۱۳۰۹ ش) در پاریس نوشت و عنوان «زندهبهگور» را بر آن گذاشت. او در سال ۱۹۳۱ م (۱۳۱۰ ش) داستان «سایه مغول» را در مجموعه «انیران» و یک سال بعد ۱۳۱۱ ش مجموعه «سه قطره خون» شامل ۱۱ داستان را انتشار داد. سال ۱۹۳۳ م (۱۳۱۲ ش) داستان «علویهخانم» را که سرشار از توصیفها و محاورههای محلی و معمولی است، چاپ کرد. هدایت علاوه بر داستان نویسی، پژوهش نیز می کرد و کاوش هایش در فولکور فارسی شهرتی همسنگ داستان هایش برایش به ارمغان آورد. احاطه اش بر ادبیات کلاسیک فارسی نیز از جمله در پژوهش هایش درباره خیام و نقد های ادبی اش نیک پیداست.
کتاب حاضر، دربرگیرنده متن کامل «تذکره تحفه سامی»، نوشته «سام میرزا صفوی» است. «تحفه سامی» از تذکرههای دوران صفوی است که سام میرزا در آن زندگینامه و اشعار حدود هفتصد تن از شاعران پارسیگوی معاصر خود همچون: «قاضی احمد»؛ «خواجه غیاثالدین نبکجی»؛ «شاه نعمت الله»؛ «مولانا محمود سرداری»؛ «استاد شجاع» و... را از پایان قرن نهم تا پایان قرن دهم ه . ق به همراه شرح برخی از رویدادهای زندگی آنان به پیروی از تذکرههای این دوره، به ویژه «تذکرهالشعرای دولتشاه سمرقندی»، به تصویر کشیده است.
دیوان شاعر ساحر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، نسخه مورخ هشتصد و پنج هجری قمری است که توسط دکتر رکن الدین همایونفرخ تصحیح و تنقیح شده و در سال 1370 توسط مصحح به چاپ رسیده است