نقد زبان حماسی در راستای تحقیقات مربوط به نقد نوعی است؛ یعنی نقد بر اساس اصول و شاخصهای انواع ادبی. در نقد زبان حماسی، چگونگی کاررفت زبان در نوع ادبی حماسه بررسی میشود. بر این اساس که بین نوع ادبی حماسه و زبان به کاررفته در آن، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و نوع ادبی حماسه، زبان خاصّ خود را میطلبد. در همین خصوص، «نقد زبان حماسی در حمله حیدری»، موضوعی است که در طی آن شاخصهای اصلی زبان حماسی (وزن و قافیه، واژگان و ترکیبات، نحو کلام، صورخیال و محتوا) در منظومه حمله حیدری باذل مشهدی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب که با ملاک قراردادن بخش عمدهای از این منظومه (به عنوان حجم نمونه) و بر اساس جدیدترین الگوهای نقد زبان شعر، بهویژه الگوهای فرمالیستی و سبکشناختی، به بررسی زبان حماسی در این اثر پرداخته شده است. در این بررسی مشخص شده که اولاً باذل مشهدی در اغلب سطوح زبان حماسی بهویژه واژگان و ترکیبات حماسی، توصیفات و صورخیال، متأثر از زبان و بیان فردوسی است. ثانیاً شاعر در برخی از وجوه زبان حماسی، از جمله موسیقی کناری، نحو کلام و صورخیال، دچار ضعف و کاستی است. این مقاله و نتایج حاصل از آن میتواند برای کسانی که میخواهند از چگونگی زبان حماسی در یکی از حماسههای دینی پس از فردوسی مطلع شوند و از نتایج آن در چگونگی تحوّل زبان حماسی استفاده کنند، سودمند واقع شود.
این مجموعه شامل تمام شاهنامه است که برای راحتی خوانندگان جوان که به تاریخ و تمدن کشور خود علاقه دارند و می خواهند با شاهنامه آشنا شوند، به نثر ساده برگردانده شده و در سه بخش شامل: 1. بخش اساطیر 2. بخش پهلوانی 3. بخش تاریخی تنظیم شده است. بخش اساطیر از پادشاهی کیومرث شروع شده و تا مرگ فریدون ادامه دارد. بخش پهلوانی از پادشاهی منوچهر و ظهور خاندان سام شروع می شود و تا مرگ رستم و فرزندش فرامرز ادامه دارد و بخش تاریخی که با پادشاهی بهمن فرزند اسفندیار شروع شده تا مرگ یزدگرد و تسلط عربها بر ایران ادامه می یابد.
رستم و سهراب یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه است و داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر میکشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته میشود. سهراب پهلوان افسانهای در شاهنامه است که پدرش رستم و مادرش تهمینه دختر شاه سمنگان است. سهراب با سپاه تورانیان به نبرد ایران آمد و در جنگی تنبهتن با رستم کشته شد، درحالیکه همدیگر را نمیشناختند. تراژدی رستم و سهراب، تراژدی بیخبری است. کتاب حاضر شامل این عناوین است: فصل اول: حماسه ها، ساختار حماسه، خصوصیات عمده شعر حماسی فصل دوم: مختصات شاهنامه، دوره اساطیری، دوره پهلوانی، دوره تاریخی، حماسه سرایی پس از فردوسی فصل سوم: اسطوره چیست؟ حماسه و تراژدی، حماسه ها و اساطیر بابلی و سومری، حماسه گیل گمش، مهابهاراتا (حماسه ای از هند)، رامایانا، هومر و ایلیاد و اودیسه، انه اید (حماسه ای از روم)، دیگر حماسه های اروپایی، اعراب و حماسه فصل چهارم: سه دیدگاه بر حماسه رستم و سهراب، 1.دیدگاه استاد منوچهر مرتضوی، 2.دیدگاه استاد زرین کوب، 3.دیدگاه استاد مینوی، متن داستان رستم و سهراب.
امروزه ناقدان ادب، شعر را به چهار نوع اصلی تقسیم میکنند که عبارت است از: 1- شعرحماسی 2- شعر نیمایی 3- شعر غنایی 4- شعر تعلیمی. برای تعیین نوع ادبی مناجات به تعریف آن، توجه میکنیم که عبارت است از : " راز و نیاز بنده و بیان عجز و نیاز او به پیشگاه خداوند که با صفای قلب و رقت احساس، انجام میشود". از آنجا که از راز و نیاز با خداوند، مایههای قوی احساسی و عاطفی وجود دارد، ماهیت مناجات از دیدگاه انواع ادبی " غنایی" است؛ اما با توجه به آنکه مناجاتهای منظوم فارسی بیشتر با نوعی آموزش، همراه است، آن را غنایی ـ تعلیمی مینامند. عواطف حاکم بر مناجاتهای فارسی، همان احساس عجز و نیاز در برابر خداوند و امید به عفو و رحمت اوست.
جلال آل احمد (1302- 1348 ه.ش.) نويسندهاي متعهد، آرمانگرا و عملگراست كه داستاننويسي را با نگارش داستانهاي كوتاه از سال 1323 شروع كرد و تا پايان عمر ادامه داد. آنچه در داستانهاي آل احمد چشمگير به نظر ميرسد شيوههاي حضور نويسنده در اين آثار است كه گاه شكل مداخلهگرانه به خود ميگيرد و گاه نيز اين حضور به صورت غيرمستقيم است و در هرحال برآمده از نگرش خاص نويسنده و الزاماتي است كه اين نگرش بر داستانهاي وي اعمال ميكند. داستانهاي بلند جلال آل احمد «سرگذشت كندوها» و «مدير مدرسه» (1337)، «نون والقلم» (1340) و «نفرين زمين» (1346) كه در دهه پاياني زندگي وي به نگارش درآمده، حاصل نگرش ويژه نويسنده به قالب داستان است. در مقاله حاضر كوشش شده است تا چگونگي حضور نويسنده و رابطه آن با اين نگرش خاص و الزاماتي كه موجب حضور نويسنده در اين آثار گرديده است بررسي شود. حضور نويسنده در داستانهاي مورد نظر را ميتوان ناشي از تعهد نويسنده دانست كه داستان را به عنوان ابزاري براي آگاهيدادن در شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي خاص در نظر گرفته و با صراحت و تكيه بر گنجينه سنتهاي قصههاي ايراني كوشيده است رسالت خود را به انجام برساند.