نقد نشانهشناختي از جمله رويکردهاي نظاممند نيمه دوم قرن بيستم است که در تبيين ماهيت و کارکرد متون ادبي نقش داشته است. مايکل ريفاتر، منتقد فرانسوي تبار آمريکايي، در کتاب نشانهشناسي شعر (1978)، چارچوبي نشانه شناختي را براي خوانش شعر پيشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رويکرد نظري ريفاتر را معرفي ميکند و سپس بر مبناي آن به خوانش شعر «اي مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد ميپردازد. هدف اين تحقيق تلاش براي خوانش دقيقتر و ژرفتر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پيشنهادي ريفاتر است، زيرا فرض ما اين است که رويکرد ريفاتر، با توجه به ظرفيتهاي نظري و دستاوردهاي عملي که تاکنون در ارتباط با تحليل اشعار اروپايي داشته، توانايي تحليل شعر معاصر فارسي را دارد. در عين حال، اگرچه يافتههاي اين مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسي است و با تعميم، در مورد اشعار دوره پختگي فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت موثربودن ميتواند زمينهاي براي استفاده از اين رويکرد و حتي رويکردهاي نظير آن براي بررسي اشعار معاصر فارسي فراهم كند تا شايد از اين طريق امکان خوانشهاي خلاقانهتري از اين اشعار فراهم آيد.
در این اثر، نگرش و دیدگاههای سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته، بررسی شده است .برای این منظور، نگارنده شعر ((مسافر)) سهراب سپهری را برگزیده، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیانهای فکری و معرفتهای عرفانی، روان شناختی و تاریخی آن را بیان میکند .در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی، منظومه ((ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)) انتخاب و بعد از بازخوانی، ساختار آن شروع و بیان شده است.
نخستین دفتر شعر فروغ «اسیر» (1331) از نظر شور و هیجان زنانه و مضمون بیپروا و تازهاش سروصدای زیادی برپا کرد و زمینه شهرت او را در مقام شاعری تازهنفس و پرشور فراهم کرد. اما او حتی پس از چاپ کتابهای «دیوار» و «عصیان» هنوز در رده شاعران معتدل نوپرداز به شمار میآمد و از نظر وزن و قالب شعر، تحت تأثیر اشعار توللی، نادرپور و نصرت رحمانی بود و با نوآوریهای نیما، شاملو و اخوان فاصله زیادی داشت. اما او بعد از مدتی، بهناگهان با سرودن و انتشار کتاب «تولدی دیگر» گام بلندی برای حضور در دنیای مدرن نیمائی برداشت. در این کتاب افزون بر نگاهی به فرم و محتوای اشعار فروغ، نویسنده با نگاهی بیرونی به سراغ اشعار او رفته و روشی جامعهشناسی را در تحلیل خود به کار گرفته است.
این کتاب سیر تکوینی و شکلگیری زبان را بهویژه در فرآیند کارکردی آن با بهکارگیری دو نظریه بنیادی نشان میدهد و عملا یک بار به صورت همزمان به مطالعه زبان پرداخته و ساختار گرامری و کاربردی آن را در حال حاضر توصیف مینماید و بار دیگر نحوه شکلگیری تاریخی زبان را مدنظر قرار میدهد. این کتاب برای درک صحیح از گرامر توصیفی زبان کمک میکند.
ولفگانگ آيزر، متفکر آلماني، در نيمه دوم قرن بيستم نظريهاي را براي خوانش متن ادبي بسط داد که آفاق تازهاي را در ادراک متون ادبي ايجاد کرد. آيزر با تغيير کانون توجه مطالعات ادبي از نويسنده به خواننده، نخست به شيوههاي قرائت متن پرداخت و آنگاه با گسترش بررسيهايش حوزه مطالعات ادبي را فراتر از مرزهاي معهود برد و مفهومي به نام «انسانشناسي ادبي» را پديد آورد. مقاله حاضر با تکيه بر سازههاي اصلي تفکر آيزر ميکوشد تصويري از کليت اين تفکر ارائه کند.