ولفگانگ آيزر، متفکر آلماني، در نيمه دوم قرن بيستم نظريهاي را براي خوانش متن ادبي بسط داد که آفاق تازهاي را در ادراک متون ادبي ايجاد کرد. آيزر با تغيير کانون توجه مطالعات ادبي از نويسنده به خواننده، نخست به شيوههاي قرائت متن پرداخت و آنگاه با گسترش بررسيهايش حوزه مطالعات ادبي را فراتر از مرزهاي معهود برد و مفهومي به نام «انسانشناسي ادبي» را پديد آورد. مقاله حاضر با تکيه بر سازههاي اصلي تفکر آيزر ميکوشد تصويري از کليت اين تفکر ارائه کند.
روايتشناسي شناختي از رويكردهاي نظاممند در چند دهه اخير است كه با توجه به دستاوردهاي زبانشناسي و معناشناسي شناختي، نقش موثري در تبيين ماهيت و كاركرد متون روايي داشته است. ج. فوكونيه و م. ترنر چارچوب نظري آميختگي مفهومي را به تفصيل بررسي كردهاند. مقاله حاضر، پس از معرفي رويكرد نظري آميختگي مفهومي، به تبيين چگونگي فرايند معناسازي و شخصيتپردازي در دو قصه عاميانه ايراني ميپردازد. فرض ما اين است كه خلاقيت و پويايي فرايندهاي معناساز موجود در قصههاي عاميانه با استناد به انگارههاي نظريه آميختگي قابل تبيين است. هدف اين تحقيق، تبيين فرايند تخيل و فرايندهاي معناسازي در قصههاي عاميانه است تا شايد بر اساس آن بتوان به تحليل و خوانش دقيقتري از اين روايتها دست يافت.
نقد نشانهشناختي از جمله رويکردهاي نظاممند نيمه دوم قرن بيستم است که در تبيين ماهيت و کارکرد متون ادبي نقش داشته است. مايکل ريفاتر، منتقد فرانسوي تبار آمريکايي، در کتاب نشانهشناسي شعر (1978)، چارچوبي نشانه شناختي را براي خوانش شعر پيشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقاله حاضر، نخست رويکرد نظري ريفاتر را معرفي ميکند و سپس بر مبناي آن به خوانش شعر «اي مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد ميپردازد. هدف اين تحقيق تلاش براي خوانش دقيقتر و ژرفتر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پيشنهادي ريفاتر است، زيرا فرض ما اين است که رويکرد ريفاتر، با توجه به ظرفيتهاي نظري و دستاوردهاي عملي که تاکنون در ارتباط با تحليل اشعار اروپايي داشته، توانايي تحليل شعر معاصر فارسي را دارد. در عين حال، اگرچه يافتههاي اين مقاله، به طور مشخص و در وهله اول، در ارتباط با شعر مورد بررسي است و با تعميم، در مورد اشعار دوره پختگي فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت موثربودن ميتواند زمينهاي براي استفاده از اين رويکرد و حتي رويکردهاي نظير آن براي بررسي اشعار معاصر فارسي فراهم كند تا شايد از اين طريق امکان خوانشهاي خلاقانهتري از اين اشعار فراهم آيد.