یکی از واقعگراترین شعرا و نویسندگان فارسیزبان سعدی است. او در ایدهآلترین اندیشههایش (در بوستان) نیز جانب واقعیت را رها نمیکند و اصلاً بنای آرزوها را بر واقعیت میگذارد تا تنها خواننده را در اندک زمانی با عالم خیال دل خوش نکرده باشد. سعدی عملیترین راهها را برای مشکلات بشر پیشنهاد میکند و پیش از آن به طرح موضوع و باز کردن مساله با همه جنبههایش میپردازد و سپس با توجه به امکانات جامعه و تواناییهای موجود در یک انسان به بیان راهکار میپردازد. با اینکه واقع نگریهای سعدی را میتوان در تمام آثار او جستجو کرد، ولی گلستان و بوستان جولانگاه اصلی اندیشههای واقع گرایانه سعدی است و موضوع دیرینه بخشش و قناعت، فقر و توانگری که در بابهای متعدد این دو اثر به تفصیل از آنها سخن گفته شده، زمینهای است که در این نوشتار برای ذکر برخی از این اندیشههای کاربردی سعدی انتخاب شده است.
بوستان، همتای جاودانهی گلستان، با این تفاوت که منظوم است. این منظومهی چهارهزار بیتی همانند گلستان داستان به داستان و مواعظ شیرینی در آغاز یا انجام هر داستان در آن آمده است. وزن این منظومه، همانند شاهنامهی فردوسی (بحرمتقارب) است. این اثر درخشان هممانند گلستان مخاطب عام و خاص دارد و مطبوع هر طبعی است، و بیش از هفتصد سال است که در اقلیم فارسی زبان (علاوه بر ایران، شبه قارهی هند، افغانستان و آسیای میانه به ویژه سمرقند و بخارا و تاجیکستان) در مکتبخانهها و سپس در عصر جدید در آموزشگاهها و مدارس عالی و دانشکدهها کتاب درسی آموزشی است و مهمترین درسی که میدهد درس زندگی است. بوستان مشتمل بر 10 باب است : 1. در عدل و تدبیر و رای 2. در احسان 3. در عشق و مستی و شور 4. در تواضع 5. در رضا 6. در قناعت 7. در عالم تربیت 8. در شکر بر عافیت 9. در توبه و راه صواب 10 .در مناجات و ختم کتاب.
رئالیسم موضوع سفسطهستیزی است و جلال آل احمد نویسندهای منورالفکر است که بنیان فکری و سیستم اندیشگری او «رئالیسم» است و در عین واقعگرایی، گروش و نگرشی عقلانی، عقلایی و منطقی با وقایع و واقعیتها دارد و حوادث را هنجارمند و به عنوان مقولهای تحولی رصد میکند و خود و عالم را متحرک منفعل از عوارض صدفهای نمیبیند و همواره فعال و پویا نقش خویش را در گردونه هستی در حوزه وجودی خود ایفا میکند. تعرفه شخصیت هنری او سیر در مسیر طولی حیات و عالم وجود است و اگر هم گاه ستیزی با واقعیتهای واقع دارد، این ستیز و تخالف از سنخ انفعال و فرونشستن نیست، بل تعادلبخش و پوینده به سمت مقاصد موضوعه است آثارش شواهد صادقه بر شخصیت جمعی اوست.
شاهنامه در تقسيمبنديهاي شعري جزء ادب حماسي به شمار ميآيد ولي اين اثر حاوي نکات تعليمي بسياري است که اگر آن را جزء ادب تعليمي قرار دهيم رواست. بخشي از اين ارزشمندي شاهنامه از ديد حکمي به دليل نوع داستاني اثر است. از سويي بخشي از ادب تعليمي ما را امثال و حکم تشکيل ميدهد و شاهنامه به دليل کارکرد تعليمي امثال و ارزشهاي تعليمي خود يکي از گنجينههاي بينظير فارسي از اين حيث است. امثال و حکم متاثر و برآمده از شاهنامه چند دستهاند: برخي از دل شاهنامه برآمدهاند و سخنان خود فردوسياند و برخي ديگر از زبان قهرمانان براي تاييد يا روشنکردن سخنشان بازگو شدهاند و دستهاي را نيز بعد از فردوسي، گويندگاني گمنام در جمعبندي ماجراها در طول قرنها ساختهاند. اين مقاله بر آن است تا با اشاره مختصر به گونههاي اول و دوم، به گونه سوم به شکل مبسوط بپردازد چه مثلهاي برآمده از شاهنامه در ادبيات عاميانه، اغلب کارکردي تعليمي دارند و ايرانيان در طول قرنها که از خلق شاهنامه و حماسه و اسطوره ميگذرد، قضاوت خويش را در مورد اين شخصيتها به شکل عمومي و در دل اين امثال بازگفتهاند که همه حکايت از نفوذ عجيب اين داستانها در دل و ذهن آنها دارد.
داستانها هميشه ظرفيت بسياري براي طرح مسائل حکمي و تعليمي داشتهاند و داستان پيامبران به شکل ويژه از اين ويژگي برخوردار است. يکي از اين داستانها ماجراي سراسر حکمت سليمان است. حکمت در قصه سليمان به چند صورت قابل تامل است: 1. لفظ حکمت که در داستان سليمان صراحتا به او منسوب است، سخنان حکيمانه و نغز ميگويد و کتاب امثال سليمان مشحون از آن است. در قرآن نيز از علم مخصوصي که به سليمان بخشيده شده ياد ميشود. 2. امثال برآمده از داستان سليمان که شايد سادهترين شکل حکمت در اين قصه باشد. 3. نکات حکمي و تعليمي و پندآموز که در اين مقاله به شرح آنها خواهيم پرداخت.