دوره روشنگری یکی از دورههای درخشان و مهم در عرصه فلسفه و علوم بود که در سدههای هفدهم و هجدهم سراسر اروپا را دربرگرفت. در این دوره، مبنای شناخت برای انسان خرد و عقل اوست که معیار سنجش همه تفکرات وی قرار میگیرد. جنبش حاکم در این دوره، یعنی «جنبش روشنگری»، ریشه در عقاید رنه دکارت (1596 ـ 1650)، فیلسوف فرانسوی داشت. وی با عبارت معروف خویش میاندیشم پس هستم (Cogito ergo sum)، سرآغاز فصل جدیدی در فلسفه میشود و متفکران آن عصر را تحت تأثیر قرار میدهد. او سعی میکند مبانی شناخت بشری را به واسطه عقل (Ratio) تعیین کند و به این ترتیب بنیانگذار جنبش عقلگرایی میشود. مقاله حاضر از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول نگاهی داریم اجمالی به دوره روشنگری در آلمان، زمینههای پیدایش و تأثیرپذیری آن. در بخش دوم به بررسی جهانبینی بزرگترین نویسنده آلمانی در این عصر، یعنی گوتهلدابراهام لسینگ میپردازیم و تأثیر و ابعاد فعالیتهای وی را در این زمینه از نظر میگذرانیم. پس از آن تحلیل نمایشنامه ناتان حکیم به عنوان نمایشنامهای که مبین و نماد تفکر روشنگرانه لسینگ است، مورد بحث قرار میگیرد.
مصاحبهای که ترجمهاش از نظرتان میگذرد، مصاحبهای است تلفنی که روز پنجشنبه 11 اکتبر 2007 (19/6/86) یعنی بلافاصله پس از انتشار اعلامیه آکادمی سوئد در مورد برنده جایزه ادبی نوبل شدن خانم دوریس لسینگ ـ نویسنده سرشناس انگلیسی ـ توسط آقای آدام اسمیت سردبیر خبری نوبل با خانم لسینگ انجام شده است.
رمان اسير خشکي ها، چهارمین جلد از سري رمان هاي بچه هاي وحشت لسينگ است. طبق آنچه کلين به نقد از لسينگ نوشته، در نگارش سري رمانهاي بچههاي وحشت، لسينگ بيش از پيش مصاحبههاي زندگي اجتماعي و شخصيتي خود را شرح داده است (15). از سويي ديگر، طبق مصاحبههاي انجام شده با دانشور که نمونهاي از آن در کتابشناخت و تحسين هنر او به چاپ رسيده، وي در نگارش سووشون، از حقايق زندگي خود و پيرامون اجتماعياش الهام گرفته است (467). با توجه به تفاوت تجربه شخصي و اجتماعي دانشور و لسينگ از جنگ، در مقاله حاضر برآنيم تا با استفاده از تئوري نقد زنانه شوالتر، نمودهاي جنگ را در دو رمان اسير خشکيها و سووشون مقايسه كنيم. به نظر شوالتر، زنان نويسنده، هرچند از نظر جغرافيايي از هم دور باشند، در واکنش به يک واقعيت اجتماعي مشترک (نظير جنگ)، سبک نوشتاري مشترکي به کار میگيرند و از رفتار نوشتاري مشابهي پيروي میکنند.