عوامل عدیدهای در شکلگیری دیوان غربی ـ شرقی گوته نقش تعیینکنندهای داشتهاند و در این میان نقش حافظ و عشق عرفانی این نویسنده نامدار آلمانی به ماریانه فون ویلمر (Mariane von Willmer) بسیار چشمگیرترند. در اینکه اندیشه حافظ و دیوان وی منبع الهام گوته برای خلق این شاهکار ادبیات غنایی آلمان شد و ارادت خاص گوته به حافظ انگیزه اصلی او برای پیریزی این اثر و هجرتی روحانی و عرفانی از دنیای پرآشوب غرب به شرق بود، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما نباید از نظر نیز دور داشت که بدون آشنایی گوته با ماریانه و بالطبع تأثیرپذیری او از این عشق، آفرینش دیوان غربی ـ شرقی به گونهای که در سال 1819 منتشر شده است، ممکن نبود و این اثر جلوه دیگری مییافت. عشق افلاطونی گوته به ماریانه، زلیخای دیوان غربی ـ شرقی، برای او محملی شد تا با سیروسلوک در ادبیات شرق و بخصوص دیوان حافظ و سفر خیالی خود به مشرقزمین به مفهوم عشق عرفانی دست یابد و عشق شرقی خمیرمایه دیوان او شود.
تاریخ موسیقی شناختن مبدأ و منشأ موسیقی برای ما کمال استفاده را دربردارد، زیرا کشف این نکته به شناسایی ماهیت موسیقی کمک بسیاری مینماید، و به همین دلیل است که تا کنون دانشمندان و فلاسفه در این باره فرضیات متعددی داشتهاند. در دورههای اخیر، دانشمندان و محققان، با تحقیق در احوال ملل ابتدایی وحشی و نیمهوحشی، طریق مطمئنتری برای تحقیق در این زمینه برگزیدهاند. فرانسویان قبل از دیگران به مطالعه در این باره پرداختند.موسیقی کلاسیک اصطلاحی عام است که به موسیقی هنریِ اروپا اطلاق میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰. م میدانند.دورهٔ کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ م را شامل میشود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنفکری یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی صورت گرفت. در این دوره، برای اولین بار در موسیقی، این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً بهخاطر خودش وجود دارد؛ یعنی موسیقی برای خودِ هنر موسیقی موجودیت مییابد. پس از دورهٔ کلاسیک با هنر موسیقی برپایهٔ ایدهٔ «هنر بهخاطر هنر (هنر برای هنر)» برخورده میشد. هنر در این دوران، بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانهٔ دوران باروک، ولی درزمینهٔ موسیقی، این رویکرد بهعکس اتفاق میافتد. برخلاف دورهٔ باروک، در دوران کلاسیک، حالتهای مختلف و متضادی در ارائهٔ احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلیفونیک. از هنرمندان برجستهٔ این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد.موسیقی دوره رمانتیک به موسیقی دورهای از موسیقی کلاسیک غربی گفته میشود که از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت. این موسیقی با نهضت رمانتیک مربوط است. این سبک از نظر زمانی پس از دوره کلاسیک و تا حدی در تقابل با آن ظاهر شد. هنرمندان رمانتیک بیشتر به احساسات و عوامل شخصی و درونی خود توجه داشتند. آنها دنیای خیال و رویا، افسانههای کهن، سرزمینهای دوردست و ناآشنا و هم چنین عواملی را که از زندگی عادی و روزمره فاصله داشت هدف اصلی آثارشان قرار میدادند، بر خلاف آثار کلاسیکها که در آن عقل، منطق و استدلال بر احساسات و عواطف غلبه دارد، آثار هنرمندان رمانتیک سرشار از احساسات و عواطف انسانی است. سبک رمانتیک سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ م را شامل میشود. در این دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بهصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. معروفترین آهنگسازان و موسیقیدانان این سبک شوپن، لیست و مندلسون هستند.این دوره را دورهٔ مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خود را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
مجموعه مباحثی قرآنی، فلسفی، منطقی، کلامی، اخلاقی، عرفانی، فقهی و اجتماعی است. در این نوشتار سعی شده است برخی از «مقالات» و نوشته های آیت الله «عبدالله جوادی آملی» در موضوعات متنوع گردآوری شود.در ابتدا چند بحث قرآنی تحت عناوین حکمت در قرآن، آب در قرآن، قصاص و مباهله ارایه شده است. سپس چند بحث فلسفی و منطقی تحت عناوین اتحاد عاقل و معقول، امام موسی کاظم (ع) و الهیات فلسفی و براهین اثبات واجب الوجود نزد محمدحسین غروی اصفهانی مطرح شده است. در ادامه چند موضوع کلامی درباره معاد، نبوت، امامت، حقوق انسان (حقوق بشر) و ولایت فقیه بیان شده است. پس از چند مقوله اخلاقی و عرفانی تحت عنوان ضرورت جلوگیری از هوی و هوس و کنترل آن رؤیاهای صادقه و ماهیت آنها، اسراف و تبذیر و اسرار معنوی حج ارایه شده و در پایان چند مبحث در باب فقه اجتماعی مانند اجزای اصلی سیاست در اسلام، نظام قضا در اسلام و اختلاف کشورها در رؤیت هلال مطرح شده است.
مأخذ و منبع تهیه و آمارها و نمودارهای این تحقیق «فرهنگ شاعران کودک و نوجوان» است که در شماره اول پژوهشنامه به چاپ رسید. این تحقیق سالهای 1329 تا 1374 را در بر میگیرد و آمارها و نموارهای ارائه شده در دو مقطع زمانی قبل و بعد از انقلاب تهیه و تنظیم شده است.
برشت در ادبيات غنايي خود در ارتباط با اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي زمان اشعاري ميسرايد که هم بيانگر تفکر وي در تئاترروايي است و هم خواننده را به چالش با مسايل روز وا ميدارد. اين سير تفکر برشت در ادبيات غنايي که در اين مقاله به بحث و بررسي گزارده ميشود، گوياي آن است که اشعار اوليه برشت، بيانگر گرايشهاي نيهيليستي، آنارشيستي و اکسپرسيونيستي و به سخريه گرفتن شيوه زندگي بورژوازي است که اين نمودها از ويژگيهاي نمايشنامههاي آغازين اوست. اشعار برشت در اواسط دهه سي گرايشي مارکسيستي مييابد که در آنها به بعد عقيدتي وي، يعني تعميق ديدگاههاي مارکسيستي، توجه خاصي نشان داده شده است. برشت در دوران هجرت، براي مبارزه با حاکميت فاشيستي شيوه جديدي در ادبيات غنايي خود دنبال کرد و بر خلاف اشعار اوليه که مبتني بر شعر سنتي، داراي فرم ثابت و اوزان شعري بودند، از شعر بدون قافيه و ريتم بي قاعده سود جست، چرا که معتقد بود، چنين اشعاري براي مسايل سياسي، اجتماعي و اقتصادي روز مناسبترند. گرچه اولين اشعار پس از جنگ جهاني دوم نيز بيانگر تفکرات سياسي برشت بودند، اما در اواخر عمر هنري برشت، عشق نيز تا حدودي جاي پايي در ادبيات غنايي وي باز کرد.