رویکرد روایتشناختی در بررسی ساختار روایتهای داستانی، بستر و الگوی منظمی برای تحلیل مؤلفههای اصلی متن روایی، یعنی داستان و متن فراهم میکند. در این جستار، به تحلیل داستان دو دنیا از دیدگاه روایتشناختی پرداخته میشود و به فرض اولیه پژوهش در مورد امکان کاربرد عملی الگوی ساختاری روایتشناختی در روایت داستانی مدرن دو دنیا با بررسی مؤلفههای روایتشناسی در این داستان، پاسخ داده میشود. دلیل انتخاب داستان دو دنیا در بحث ژرفساخت، زمان، مکان و کانونیشدگی در باب تضاد و تناقض میان مرگ و زندگی است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد رویکرد روایتشناختی با مؤلفههای خود که شامل مؤلفههای سطح داستان میشود؛ از قبیل عناصر زمانی: نظم، تداوم و بسامد؛ مکانی: مکان داستان و مکان متن؛ شخصیتپردازی: مستقیم و غیرمستقیم (کنش، گفتار، وضعیت ظاهری، محیط و قیاس اسامی)؛ کانونیشدگی: درونی، بیرونی و وجوه کانونیشدگی (وجه ادراکی، وجه روانشناختی و وجه ایدئولوژیکی)؛ روایتگری: سطوح روایی (فراداستانی و زیرداستانی)، لایههای روایی (درونی و بیرونی)؛ بازنمایی گفتار و اندیشه: نقالی و محاکات (خلاصه داستانی، خلاصه کمتر داستانی محض، بازگفت غیرمستقیم محتوا، سخن غیرمستقیم آزاد) میتواند تحلیلی ساختاری از تمام وجوه روایت داستان دو دنیا عرضه کند.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
کتاب اندیشه ها مجموعه اشعاری است از محمد زمان حاج قوانلو معروف به "زمان" که در سال 1354 به کوشش مجتبی بدیعی به چاپ رسیده است
تصاویر کهنالگویی میراث ناخودآگاه فردی و جمعی انسان در طول تاریخ است که در ادبیات از طریق ذهن خلاق و حساس هنرمندان به فعلیت میرسد. این مقاله بر آن است که رمان جایی دیگر اثر گلی ترقی را برمبنای نظریات یونگ بررسی کند. در این پژوهش، کهنالگوهای خود، آنیما و آنیموس، سفر، پیر خردمند، نقاب، سایه و سرانجام فرایند فردیت و تولد دوباره در داستان تحلیل میشود و مشخص میگردد که پیرنگ و نقش شخصیتهای داستان بر پایه نظریات یونگ قابل بررسی است. «جایی دیگر» خود کهنالگوی دیگری است که ترقی داستان را با آن روایت میکند و کهنالگوی مهم رمان محسوب میشود، به این معنا که جای دیگری در روان انسان است که شخص باید طی فرایندی درونی از طریق تولد دوباره به آن دست یابد.
تحلیل گفتمان دارای سه رویکرد ساختگرایانه، نقشگرایانه و تحلیل انتقادی گفتمان است. نورمن فرکلاف از نظریهپردازان این شیوه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی متون پرداخته است. بر این مبنا، رمان مدار صفردرجه (1370) اثر احمد محمود از گونههای رمان سیاسی با این رویکرد تحلیل میشود. در تحلیل رمانهایی از این سنخ، بهترین رویکرد، نوع اخیر است؛ زیرا در این داستان درباره این مباحث میتوان بحث کرد که آیا گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی در دهه شصت در آفرینش داستانهایی مانند مدار صفردرجه در فضای جدید تأثیرگذار بوده است؟ بنابراین، در این تحلیل باید از الگوی سهلایه فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژگان، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی توجه ویژهای دارد. در نهایت، میتوان متن مدار صفردرجه را متأثر از گفتمانی دانست که تولید چنین متنی را میطلبید و آن گفتمان و هژمونی غالب نیز در سالهای بین 1350 تا 1357 منطبق با جامعه سالهای دهه شصت تا هفتاد در زمینه فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن دوره (کردار اجتماعی) بوده است که وجود و چاپ و انتشار چنین متنی را میطلبیده است.