آياتي در قرآن مجيد راجع به «انسان» آمده که (اختصاص به خلقت يا انسان اول ندارد و) شامل همه انسان‌ها و موجوديت انسان بر اساس مشي و اراده خداوندي مي‌باشد، همچنانکه نمونه‌هاي فراواني در مثنوي مولوي و يا آثار نظامي گنجوي از اين جهت وجود دارد. اطلاق واژه «انسان» به خاطر انس گرفتن او با ديگران، براي ادامه زندگي اجتماعي است، چراکه بدون برقرارکردن اين ارتباط انساني، قادر به ادامه حيات نمي‌باشد. حق‌تعالي موجودي به نام انسان آفريد که جامع تمام نيروهاي ظاهري و باطني، مادي و معنوي، ملکي و ملکوتي است. هر صفت و هر خاصيتي که در طبيعت و ذات يک انسان وجود داشته باشد به طور طبيعي در طبيعت تمام انسان‌ها يافت مي‌شود. بيشترين مضاميني که در نيل انسان به حقيقت و عدالت در ادبيات فارسي آمده (مفهوم اصلي و پيام موجود در آنها) از قرآن مجيد اخذ شده است. انسان به هر اندازه که به صفات خداوندي متصف شود به همان اندازه به خالق واحد نزديک شده است.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...