به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

منابع مشابه بیشتر ...

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...

63552e01408d5.jpg

چگونه و چرا؟ رساله در علم العلل و ریشه جویی

مولف ناشناس

موضوع این نوشته ها نوعی هوموپاتی است. هوموپاتی به مفهوم دانش خالق شناسی و مخلوق شناسی و باطن شناسی، نیروشناسی، آدم شناسی، عادت شناسی، ضد شناسی و معادل شناسی و بالاخره همه چیز شناسی. انسان نوزاد از همان روزی که باین جهان پا نهاد، بی آنکه لفظ خاصی بر زبان بیاورد با زبان حال پیوسته با لفظ و سوال "چگونه و چرا" سروکار داشته و هنوز هم که میلیونها سال از پیدایش انسان در این خاکدان و پی بردنش به بسیاری از اسرار جهان می گذرد باز حالت پرسش و تجسس و کنجکاوی و تحقیق را که همگی بلفظ "چرا و چگونه" خلاصه و ختم می شود از دست نداده است. هدف نویسنده از انشاء این نوشته ها برخلاف آنچه در نظر اول و در ابتدا به نظر می رسد فلسفه بافی و کلی گویی و دخول در معقولات و تکرار مکررات نیست. قصد اثبات وجود آفریدگار یا انکار آنرا هم ندارد. هدف خیلی روشن و در عین حال نقد و عملی است و آن دادن نسخه و کلیدی به دست خواننده و به کمک و با مسئولیت خود او، برای پی بردن به علل مشکلات و سبب پیدایش دشواریها و در نتیجه گره گشایی از کار فروبسته خود و دیگران به دوران زندگی است، نه حل معمای عالم خلقت آنهم با حکمت تنها که : کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

60ae413da4883.jpg

با پیر بلخ

محمدجعفر مصفا

"با پیر بلخ" کتابی است از "محمدجعفر مصفا" که تلاش می کند به معانی نهفته در کلام مولانا جلال الدین محمد بلخی بپردازد. آنچه به طور معمول در جوامع، علی الخصوص جامعه ی ایرانی دیده می شود، این است که اصول و پندهای عرفانی به طور عمده در قالب شعر و تمثیل منتقل می شوند. به همین دلیل، یکی از مهم ترین مشکلاتی که سد راه انتقال پندهای عرفانی است، همین مساله ی مرموز بودن و بیان آن ها به شکل تمثیل است. به طور مثال، خواننده با مطالعه ی مثنوی معنوی، در می یابد که صحبت ها پیرامون انسان و خودشناسی است؛ اما ابهامی که از استعاره ها و تمثیل های مولانا جلال الدین در ذهن خواننده ایجاد می شود، سبب می شود تا بسیاری به عمق کلام و عرفان نهفته در آن دست نیابند. گویی دریافت خواننده از این عرفان، چیزی خارج از تجربه ی خود به عنوان یک انسان است و این نوشته های ایده آل، فرضا و با خارج کردن خواننده از حلقه ی مخاطبین خود سروده شده اند! اما "محمدجعفر مصفا" در کتاب "با پیر بلخ"، در صدد است تا این تمثیل ها و اشاره های عرفانی مولانا را تا آن جا که مجال می دهد، ساده سازی کرده و خارج از ظرف استعاره و تمثیل بررسی کند. به گونه ای که مخاطب راحت تر بتواند از پس زیبایی های ظاهری تمثیل، به عرفان عمیق مولانا دست پیدا کند و به خودشناسی، که هدف اصلی این مطالب است دست یابد. به این ترتیب کتاب "با پیر بلخ"، ماورای ارتباط ادبیاتی میان مخاطب و مثنوی، تلاش می کند یک ارتباط معنوی و عرفانی میان آن ها برقرار کند و حلاوت کلام مولانا را به جان خواننده بچشاند.

نظم/شرح شعر
کتاب